• چه ازدواج هایی نادرست است؟

نویسنده : نسیبه کمالی

مدت زمان مطالعه :3 دقیقه

  • یکی از دلایل افزایش میزانِ طلاق و نارضایتمندی‌های زناشویی، داشتن انتظارات بیش ­ازحد و غیرواقع­ بینانه از ازدواج است که هر یک از زوج­ها آشکار یا پنهان به زندگی مشترکشان وارد می­کنند. بیشتر اوقات علی‌رغم شکایت­های خاصی که زوج­ها ممکن است با خود به جلسات مشاوره بیاورند، اصل مشکلشان این است که فکر می­کنند ازدواجشان امیدها و انتظاراتشان را برآورده نمی‌­سازد. غافل از اینکه گاهی این انتظارات غیرواقع‌­بینانه و نادرست­‌اند. بنابراین برای دستیابی به ازدواج موفق و تشخیص درستی و نادرستی انتظاراتمان باید باورهایمان را مرور کنیم.به نظر شما کدامیک از باورهای زیر درست و یانادرست است؟

شورش علیه والدین : خیلی ها به خاطر این ازدواج می کنند که از خانواده هایشان به دلیل عدم امنیت روانی ،جدا شوند و به آرامش برسند.در خانواده هایی که یکی از والدین به هر دلیلی  ثبات اخلاقی و ارتباط خوبی با فرزندان ندارند باعث میشود فرزندان برای رهایی از تشنج های داخل خانه تن به ازدواج دهند تا از خانه پدری بیرون بروند.در این نوع ازدواج ها فکر و ذکر فقط لج کردن با خانواده است و نه پیدا کردن یک شریک خوب برای زندگی.

جستجوی استقلال :معمولا آدم ها اول باید مستقل شوند تا بعد ازدواج کنند اما گاهی قضیه برعکس می شود.بعضی ها می خواهند به وسیله ازدواج که یک دلیل بیرونی است مستقل شوند یعنی خودشان را با ازدواج به استقلال میرسانند.در خانواده هایی که پدر و مادر کنترل کننده وجود دارد و اجازه تصمیم به فرزند داده نمیشود فرزندان در سنین انتخاب که قرار میگیرند تصمیم میگیرند با ازدواج به والدین نشان دهند میتوانند به درستی زندگی خود را اداره کنند بنابراین بهترین تصمیم به نظر آنها ازدواج است و دست به انتخاب میزنند.

نیاز جنسی :بر طرف ساختن این نوع نیاز ، می تواند قسمتی از دلایل ایجاد یک زندگی مشترک باشد اما نمی تواند تنها دلیل برای ازدواج باشد. با این نگرش تک بعدی ازدواج خوش فرجامی در پیش رو نخواهد بود.

دلایل اقتصادی : بعضی وقت ها انگیزه دختر و پسر در انتخاب همسر فقط رفع نیازهای اقتصادی است.به طور مثال پسر برای ازدواج مد نظر دارد دختر کارمند باشد و خانواده اش از نظر اقتصادی جایگاه متوسط رو به بالا داشته باشد و یا برعکس دختر فقط ملاک ثروت پدر آقا برایش مهم است ، بنابراین در ازدواج های این چنینی از معیارهای اصلی غافل مانده و به محض ورود به زندگی مشترک دچار ناسازگاری میشوند.

احساس گناه : زمانی که ادامه یک ارتباط باعث به وجود آمدن این احساس می شود که اگر ازدواج نکنم به طرف مقابل ضربه خواهد خورد.ازدواج شما نه به خاطر مصلحت بلکه به خاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال یک طرف نقش ناجی را بازی خواهد کرد که با مصلحت ازدواج منافات دارد. در مورد ازدواج هایی که مدت زمان دوستی یا نامزدی زیادی دارند و به مشکل برخورد میکنند یا یکی از خانواده ها موافق نیستند ، می تواند صدق کند.

احساس ترحم:اگر دل آدم برای یک نفر بسوزد و به همین خاطر با او ازدواج کند، معلوم است که رابطه آنها نمی تواند مثل زن و شوهرهای معمولی عادلانه و برابر باشد.این طوری حتما کسی که دلسوزی کرده بعدها احساس قربانی بودن، پیدا می کند.

شما در بین اطرافیان کسی را میشناسید که یکی از دلایل بالا باعث شکست در ازدواجش شده باشد؟یا دلایل دیگری بیشتر از چیزی که ما آورده ایم میدانید ، آنها را با ما در میان بگذارید.

 

 

 

 

 

 

نویسنده مطلب
مشاور شما: نسیبه کمالینسیبه کمالی
مطالبی دیگر از این مشاور