چقدر کودکتان را میشناسید؟
نویسنده: فاطمه سادات حسنی
همه ساله با فرا رسیدن روز مادر نگاهها به سمت مفهوم مادر برمیگردد اگرچه شناخت مفهوم مادر کار چندان آسانی به نظر نمیرسد اما تلاشها برای پی بردن به ابعاد و ظرافتهای نقش مادری بی نتیجه نمانده . مادر همچون هوایی که نفس میکشیم در وجود ما جریانی همیشگی دارد که گاه از وجود و اهمیت آن غافل میشویم.
یکی از جنبههای مهم رابطه مادرـفرزندی، پناه امن بودن مادر برای فرزند و از طرف دیگر علاقه شدید او به انس با فرزند خویش است. از لحظه تولد تا پایان عمر جسم و روح، خلق و خو و رفتارهای کودک تمام توجه مادر را به خود جلب میکند. جای جای بدن کودک در ذهن مادر ثبت می شود. نحوه خوابیدن، تغذیه، تحریک و سپس آرام شدن نوزاد لحظه به لحظه توسط مادر رصد میشود.
او تلاش میکند شرایط را با آنچه از کودک میداند وفق دهد تا کودک در آرامش باشد. نگاهها، توجهها، مراقبتها و تلاشهای مادر برای شناخت کودک خود او را آرام آرام به منبعی از اطلاعاتی وسیع درباره کودک تبدیل میکند که برای نگهداری و پرورش کودک به آن نیاز است. کودک این موضوع را در رفتارها و نحوه برخورد مادر در مواجهه با نیاز هایش شناسایی میکند.
پس از گذشت سالها حالا هیچ کس به خوبی مادر، کودک و نیازهایش را نمیشناسد و کودک خود این موضوع را میفهمد و به مادرش به عنوان منبع جامعی از اطلاعات درباره خودش اعتماد دارد. غیبت طولانی مدت مادر یا بیتوجهی او نسبت به کودک در سالهای اولیه زندگی میتواند کودک را به این نتیجه برساند که در دنیایی ناشناخته و ناامن پناهی ندارد و نیازها و دغدغه هایش بیجواب میماند. شکلگیری این اعتماد معرفتی ((epistemic trust بین مادر وکودک آنقدر حائز اهمیت است که از دیدگاه روانشناسان حوزه روابط موضوعی برای شکلگیری یک شخصیت سالم در فرد، غیر قابل انکار و حتی حیاتی است. بر همین اساس، اعتماد معرفتی یکی از پایههای اصلی درمان شخصیت آسیب دیده در نگاه روانشناسی روابط موضوعی است. به این معنا که افراد دارای اختلالات شخصیت، به خصوص اختلال شخصیت مرزی، از کمبود این اعتماد معرفتی رنج میبرند. رابطه امنی که آنان میبایست در سالهای اولیه زندگی با مادر خود برقرار میکردند تا او را به عنوان منبعی قابل اعتماد از دانش نسبت به نیازها ودغدغههای خود بداند شکل نگرفته و حالا در اتاق درمان این درمانگر است که تلاش میکند تبدیل به منبع موثقی از اطلاعات بیمار شود تا بتواند اعتماد او را به خود جلب کند و تبدیل به پایگاه امنی برای روان بیمار گردد. اگرچه درمانگر هرگز نمیتواند جای مادر را برای بیمار پر کند اما میتواند با آشکار کردن نشانههایی از طرز برخورد صمیمانه، گوش دادن به صحبتها، احترام به عقاید، ابراز علاقه به شنیدن درد دلها و تلاش برای رفع دغدغهها، اعتماد از دست رفته را به حد کافی به او بازگرداند.
منبع:
Reflective ParentingA Guide to Understanding What's Going on in Your Child's Mind
By Sheila Redfern, Allistair Cooper