نمیدونم چرا هر چی بدبختی و مشکل برای منه. والا نگاه می کنم به دور و برم میبینم همه خوب و خوشن، مردم چه ازدواجایی می کنن و چه زندگی دارن. اصلا به شانس و اقباله! من هیچ وقت تو هیچی شانس نداشتم. خسته شدم ازین زندگی، کارم شده گریه کردن. همش عصبیام و با خدا درگیرم؛ میگم خدایا نمیشد این همه سختی به من نمیدادی تا منم مثل بقیه خوش باشم...
قسمتی از صحبتهای صبا خانم را خواندید، مراجعی که از زندگیش شاکی بود و فکر می کرد بدبختتر از او نیست.
شما چطور؟ از زندگیتان راضی هستید و احساس خوبی دارید؟ یا مثل مراجع من، خودتان را بدبخت میبینید و بقیه را خوشبخت؟!
به یاد داشته باشید چگونه فکر کردن ما در مورد زندگی و اتفاقاتش، نوع احساسات ما را در پی خواهد داشت. به تبع آن، این احساسات خوشایند یا ناخوشایند، حال خوب یا بد روانی و جسمی را به همراه دارد. وقتی شخص با خود فکر کند که مشکلات فقط برای اوست و مدام آنها را تکرار کند دچار احساسات منفی و فشار عصبی شده و سلامت روانش به خطر میافتد. کسی که دچار ناراحتی روانی بشود اموراتش مختل شده و نمیتواند زندگی عادیاش را ادامه دهد. پس اگر شما هم مثل صبا خانم هستید سعی کنید فکرتان را اصلاح کنید، مشکلات و احساسات منفی را مدام تکرار نکنید تا بتوانید با حال خوب به امورات زندگیتان بپردازید. با خود بگویید که مشکلات جزء لاینفک زندگی بشر هستند و هیچ کس از این امر مستثنی نیست. شاید جملهی "باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید" را بارها شنیده باشید. باید بدانید و باور داشته باشید که همه در زندگی خود مشکلی دارند؛ فقط اینکه نوعش فرق میکند و سعی کنید این باور را با خود مرور و تکرار کنید. همان طور که خداوند میفرماید: أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لايُفْتَنُونَ؛ آيا مردم گمانكردند همين كه بگويند: ايمان آورديم به حال خود رها مىشوند و آزمايش نخواهند شد؟!(آیهی۲ سورهی مبارک عنکبوت). خالق هستی با توجه به ظرفیت هر کس، برایش مشکل خاصی را قرار داده تا میزان ایمانش را بسنجد و این خاصیت زندگی دنیوی است.