یکی از اختلالات که در کشور ما به طور نسبی وجود دارد و باعث وجود اختلال در عملکرد افراد مبتلا و همچنین نزدیکان آنها میباشد اختلال دوقطبی است. این اختلال که حدود 44 درصد دارای زمینه ی خانوادگی هستند (قریشی زاده، رنجبر، زکریا پزشکی ،1388) ولی بروز این اختلال بجز زمینه های ژنتیکی بسیار به شرایط خانواده و محیط اجتماعی افراد وابسطه میباشد. در پژوهشی که توسط فاطمه سیفی (1398) انجام شد ، یافته ها نشان از این داشتند که وقتی خانواده ضعیف عمل میکند علائمی نظیر افسردگی، مانیا و حتی رفتار پرخاشگرانه نیز فابل پیش بینی هستند. این گونه که هرچه انطباق پذیری و همبستگی پایین تر و تعارضات بالاتر ، این علائم افزایش میابد. اگرچه اختلال دو قطبی یک اختلال قابل درمان محسوب میشود اما به علت عودهای فراوان و علائم باقی مانده در میان این حملات،تثبیت خلق این افراد کار سختی میباشد و جلوگیری از عود این اختلال مشکل است. در مطالعه ای که توسط قریشی زاده ، رنجبر و دکریا پزشکی (1388) انجام داده شد، 48 درصد از افراد حاضر در پژوهش از عدم آموزشهای لازم به خانواده ها و همینطور شخص مبتلا به اختلال شکایت داشتند که این خود نشان دهنده ی ضرورت این اموزشها میباشد.