اغلب افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، نشانههایی هم جهت و مرتبط با قصد خود آشکار میکنند که در صورت آگاهی افراد نزدیک از آنها و رفتار و واکنش مناسب،می توان کمک های شایان ذکری در جهت پيشگيری از خودکشی به افراد در معرض خطر کرد.
نشانه های هشداردهنده در دو گروه کلامی و غیرکلامی دستهبندی میشوند.
* نشانههای کلامیِ خودکشی عبارتاند از: صحبتکردن یا نوشتن دربارۀ مرگ یا مردن؛ نوشتن شعر یا داستان دربارۀ مرگ؛ صحبتکردن دربارۀ آشفتگی و پریشانی و رنجِ روانی شدید؛ ابراز ناامیدی از حل مشکلات؛ نوشتن وصیتنامه؛ صحبت دربارۀ خودکشی؛ خداحافظیهای بااحساسات و غیرمعمول؛ تهدیدکردن به خودکشی. هشداردهندههای کلامی گاهی بسیار آشکارند؛ مانند «مرگ را بسیار دوست دارم»، «من قصد دارم خودم را بکشم»،«کاش میشد با یک اتوبوس تصادف کنم» و گاهی نشانههای کلامی غیرآشکارند؛ مانند «من آرزو میکنم که بخوابم و از خواب بیدار نشوم»، «تا چند روز دیگر غصهخوردن تمام میشود»، «تا چند روز دیگر همه به آرامش میرسیم».
*نشانههای غیرکلامی خودکشی عبارتاند از: بخشیدن وسایل خود به دیگران؛سر و ساماندادن کارهای نیمهتمام؛ مرتبکردن امور شخصی؛ وکالتدادن در امور مهم به دیگران؛ اجتناب از دوستان و خویشاوندان و ارتباطات اجتماعی؛ تحریکپذیری؛ خشم و پرخاشگری شدید؛ آشفتگی و پریشانی شدید؛ رنج روانی شدید؛ تمایل به مرگ؛ تمرکز غیرمعمول بر مرگ یا مردن یا خشونت؛ ناامیدی در زمینۀ تغییرات مثبت آینده؛ احساس درماندگی؛ احساس بیارزشی؛ احساس شرم و نفرت از خود؛ احساس بارِ اضافیبودن؛ جستوجو دربارۀ روشهای خودکشی در اینترنت؛ تلاش برای خریدن برخی وسایل مرتبط، مانند سم و دارو؛ احساس آرامش ناگهانی پس از افسردگی شدید.
تحقیقات نشان می دهد که مشکلات روانشناختی و شخصیتی و نداشتن مهارت در زمینه های ارتباطی و همچنین عدم کنترل و مدیریت هیجانات،از مهمترین عوامل خودکشی و افکار خودکشی است.این موارد به شرح زیر است:
۱-بیماری روانشناختی:مهمترین بیماریهای روانشناختی مرتبط با افکار خودکشی عبارتند از: افسردگی(بیشترین فراوانی)، اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی و اسکیزوفرنی که این بیماری های روانشناختی فرد را دچار رنج روانی و پریشانی میکند و به مرور زمینه ساز افکار خودکشی است.
۲-مشکلات شناختی که شامل ناتوانی در حل مسأله، فقدان هوش و استعداد کافی، دید تونلی و تحریفهای شناختی است.
۳-مشکلاتی هیجانی: مهمترین مشکلات هیجانی عبارتند از: ناتوانی در تحمل آشفتگی و پریشانی، تابآوری پایین، ناتوانی در تنظیم هیجان، حساسیّت هیجانی بالا، انعطافپذیری پایین و نوسان خلقی شدید، احساس ناتوانی، احساس تنهایی، احساس بیارزشی، احساس ناامیدی.
۴-مشکلات رفتاری: مهمترین مشکلات رفتاری تکانشگری،خشم و پرخاشگری است.
۵-نگرشها و طرحوارههای ناکارآمد: نگرشها و طرحوارههای ناکارآمد مانند احساس پوچی، هویت سردرگم، احساس بیارزشی، طرحواره طرد و رهاشدگی، سبک اسناد منفی و احساس عدم کنترل.
۶-مشکلات بین فردی: هوش هیجانی و مهارت ارتباط موثر فرد پایین است.
۷-تجربه تروما (PTSD)
۸-اعتیاد
۹-مشکلات در هویت و جهتگیری جنسی
۱۰-مشکلات سازگاری: فرد با شرایط جدیدی که برایش ایجاد شده است نمیتواند سازگار شود.
تجربه های آرامبخش
تحلیل روانشناختی نامه 31 نهج البلاغه
تالیف : مریم صمدی
اثرات خواندن نامه 31 در بعد اقتصادی خانواده
یکی از مسائل آسیب زننده به خانواده ها مقایسه سطح اقتصادی خود با خانواده هایی است که از نظر مادی در رفاه بالاتری قرار دارند که این نوع نگاه ریشه در پایین بودن عزت نفس افراد دارد وبرای افزایش آن لازم است تغییر نگرش صورت گیرد مطالعه مطالب ارزشمند این نامه باعث توجه افراد به مسئله یاد مرگ و ناپایداری دنیا می شود و توجه افراطی به مادیات در افراد کاهش پیدا میکند و به سمت قناعت تمایل پیدا میکنند . از بیانات مشارکت کنندگان در طرح مطالعاتی این نامه به این نتیجه رسیدیم که نقش توکل و امید به خدا و رحمت الهی در زندگی برای آنها پررنگ تر شده است و این امر به افزایش قدردانی نسبت به نعمت ها و در نتیجه افزایش رضایتمندی در زندگی خانوادگی آنها شده است و باعث کاهش اضطراب و افسردگی گردیده است . مسئله مهم دیگردر این رابطه این است که مطالعه و تدبّردر این نامه به تعادل در بخش اقتصادی خانواده ها کمک میکند ، مسئله انفاق و بخشش مالی و نیکی کردن در حق دیگران از روش های بسیار پسندیده واثرگذار در زندگی است که متضاد خودپسندی است ویکی از نیاز های اساسی انسان نیاز به روابط مثبت و انساندوستانه است . آموزه های بسیاری در این نامه وجود دارد که بر روی تغییر نگرش افراد و توجه به خانواده هایی که از نظر اقتصادی به کمک آنها نیاز دارند از جمله خویشاوندان ، دوستان و افراد جامعه اثر مثبت دارد .
منتخبی از کتاب : قسمت دوّم
قوانین کلی در مورد ارتباط با خانواده همسر
نویسنده : نسیبه کمالی
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
خانواده همسر شما بخشی مهم از زندگی او هستند و همین قضیه باعث میشود بخش مهمی از زندگی شما نیز باشند. هیچکس ادعا نمیکند حفظ تعادل بین نیازهای خود و دیگران ساده است، مخصوصا نیازهای خود و یک خانواده، اما ایجاد هماهنگی در خانواده، هم شدنی است و هم واقعا ارزش تلاش را دارد. برقراری ارتباط و بازسازی ارتباطهای ازدسترفته کار نهچندانآسان اما ارزشمندی است، زیرا سرمایهگذاریِ امروزِ شما در طول زندگی مشترکتان باقی خواهد ماند. در این مقاله چند قانون کلی برای چگونگی نحوه ارتباط با خانواده همسر ارائه میگردد.
صادقی (1382) در تحقیقی به بررسی تاثیر انگ بر مراقبت های بهداشت روان پرداخته و در این زمینه خاطر نشان کرده است انگ های روان پزشکی (بدون توجه به نوع تشخیص یا سطح ناتوانی) بسیار نافذتر از انگ های دیگر رشته های پزشکی هستند. فرایند انگ در چهارچوب گذر از چهار مرحله ی شناختی-اجتماعی شکل میگیرد : سر نخ ها، تصورات قالبی، تعصب ها و تبعیض ها. در باب بیماران روانی، این تصورات قالبی موجب بروز احساس دشمنی، بی کفایتی و شرمندگی می شوند.
چیزی که به عنوان انگ از آن یاد میشود در واقع درونی سازی پاسخ های انگی است که از سوی جامعه به افراد دارای اختلال و خانواده های آنها زده می شود. هنگامی که اعضای یک گروه دیدگاه های تعصب آمیز را درونی میکنند و آن نگرش را نسبت به خود اعمال می کنند که منجر به واکنش ها و رفتارهای عاطفی منفی می شود(کوریگان و واتسون، 2002).
انگ نه تنها بر افرادی که در یک موقعیت همراه با انگ قرار دارند ، تاثیر می گذارد، بلکه افرادی که با آنها در ارتباط هستند نیز متاثر میشوند. پژوهش ها نشان داده که خانواده ، دوستان ، مراقبت کنندگان و به طور کلی افرادی که با انگ خورده ها در ارتباط هستند ، به کلی بی ارزش و اعتبار میشوند. انگ ناشی از ارتباط مستلزم فرایند دوسویه و متقابل است. نگرش های روشن ، گسترش انگ را در تمام طول هم نشینی با روابط معنا دار تعدیل می کند( مانند یک عضو خانواده ) . در حالی که نگرش های ضمنی و نا آشکار ، گسترش انگ را وقتی روابط اختیاری است تعدیل میکند. همچنین انگ ناشی از ارتباط به غیر از اعضای خانواده بر افرادی که با فرد انگ خورده روابط اجتماعی دارند نیز تاثیر گذار باشد (ساندرز ، 2003 ).