آینه نیازهای کودکت باش

نویسنده: فاطمه سادات حسنی

اهمیت شکل‌گیری یک دلبستگی امن برای کودک نسبت به مادر در سال اولیه زندگی بر هیچکس پوشیده نیست. چنانکه دلبستگی امن می‌تواند موفقیت‌های آتی کودک را حتی در بزرگسالی تضمین کند.

در این خصوص می‌خواهیم با یک اصطلاح کلیدی در ادبیات حوزه دلبستگی آشنا شویم. Mirroring یا آینهوار بودن مادر یک نوع از پاسخگو بودن در مقابل خواسته‌ها و نیازهای نوزاد است. کودک تازه متولد شده تا حدود ۶ ماهگی هیچ مرزی میان خود و مادر احساس نمی‌کند. بلکه مادر را جزئی از وجود خود می‌داند. به همین خاطر مادرِ پاسخگو به نیازهای کودک می‌تواند در او احساس اطمینان به خود پدید آورد. کودکی که یک مادر آینه وار دارد آرام آرام درک می‌کند احساس گرسنگی مساوی است با تغذیه شدن فوری، احساس سرما مساوی است با گرم شدن فوری، احساس خستگی و خواب آلودگی مساوی است با فراهم شدن شرایط خواب در یک آغوش یا مکان مناسب، احساس ترس مساوی است با آغوشی امن که او را از خطرات مصون نگه می‌دارد و... . این پاسخ‌های آینه وار به ظرفیت همدلی بالای مادر نیاز دارد. مادر همدل می‌تواند از نیازهای خود به خاطر نیازهای نوزادش بگذرد و همواره آنها را در اولویت قرار دهد؛ و بالعکس پایین بودن این ظرفیت حیاتی در مادر سبب می‌شود مادر در مقابل نیازهای مکرر و گاه و بیگاه کودک، تاب نیاورده و برآوردن نیازهای او را به تعویق بیندازد و یا به او پرخاشگری یا بی‌توجهی کند. بعضی از کودکان در برخورد با این رفتار‌های مادر آرام آرام به این نتیجه می‌رسند که برای آنکه مادر را در کنار خود داشته باشند و این پناه خود را از دست ندهند لازم است دست از خواسته‌ها و نیازهای خود بردارند و نیازهای مادر را در اولویت قرار دهند. کودک با گذشت زمان آرام می‌شود اما دیگر خودِ واقعی خود را از مادر پنهان می‌کند و یک خود کاذب می‌سازد و آن را به مادر ارائه می‌دهد تا مادر را راضی کند تا در کنارش بماند و با او مهربان باشد.

خود کاذب اصطلاحی بود که وینیکات آن را به یک دوگانگی در دوران کودکی نسبت داد تا توضیح دهد کودک چگونه می‌تواند هم رابطه صمیمی با مادر را حفظ کند و هم به وضعیت فردیت یافته خاص و بی‌همتای خود برسد. بر اساس این نظریه، ناکامی مادر در آینه وار بودن، مانند پرخاشگری یا پاسخگو نبودن، ظرفیت قاطعیت و ثبات قدم کودک را محدود می‌کند که این منجر می‌شود به پنهان سازی نیازهای واقعی و تمایلات طبیعی وی.

بزرگسالی که خود کاذب در او شکل گرفته از نیازهای واقعی خویش خبر ندارد و برای حفظ رابطه خود با افراد مهم زندگیش نیازهای خود را فدای نیازهای دیگران می‌کندو هیجانات و احساسات واقعی  خود را بروز نمی‌دهد. درمانگر در مواجهه با این بیمار در یک بازوالدینی آینه وار نیازهای او را مهم جلوه می‌دهد و آنها را در اولویت قرار می‌دهد و تمام تلاشش را می‌کند تا در ارضای کامل این خواسته‌ها و نیازها در کنار بیمار باشد.

منبع: Normal Child and Adolescent Development, A PSYCHODYNAMIC PRIMER/Karen J.Gilmore, Pamela Meerand, Ph.D

در خانواده تعامل مهم است (ارتباط) در خانواده هرکاری که می کنیم تبعاتی برای دیگران دارد. رفتار ما بر دیگری اثر می گذارد. زمانی که از احساس صحبت می کنیم دو نکته زیر را باید مدنظر داشته باشیم

  1. احساسی که حاصل تعامل است مدنظر ماست و نه هر احساسی.
  2. وقتی در تعامل قرار می گیریم گرایش ما به این است که حس خود را به دیگری نسبت دهیم (تقصیر تو بود) چون اگر بخواهیم آن را به خود نسبت دهیم، دچار عذاب وجدان (کاذب) می شویم.

باید بدانیم که بیان احساس قواعدی دارد

  1. ما باید پیام مان را از سمت و زبان خود صادر کنیم نه طرف مقابل ، بگویم « من ....» پیام من باشد.
  2. باید خواسته مان معلوم باشد (بگویم که من چی می خواهم )
  3. من الان ناراحتم که ...... (حس ها گفته شود) و خیلی دلم میخواست که ........

شاخص بیان احساس درست: بیان احساس باید فکر طرف مقابل را تحریک کند نه دفاع

توجه داشته باشید که غالباً

  1. افرادی که در خانواده هستند اصلاً احساس خود را نمی شناسند.
  2. کسانی که مشکل پیدا می کنند نمی دانند با حس خود ارتباط برقرار کنند .
  3. افراد در ابراز احساسات خود مشکل دارند.
  4. افراد با کارکرد هیجانات آشنا نیستند.

هیحانات از اصلی ترین کارکردهای افراد هستند که در ابتدا به عنوان یک ابزار معنادهی و تشحیص استفاده می شوند. حدود ۳-۴ سالگی بچه ها هیجان خوب و بد را تشخیص می دهند و مدیریت هیجانات یکی از معضلات ما می شود.

در خانواده با ما با این مورد مواجه هستیم که فرد احساسش را نمی گوید یا تحریف شده احساس خود را بیان می کند.

اکنون بهتر است به این نکته اشاره کنیم که کارکرد احساسات چیست؟

احساسات به افراد می گوید که چه نیاز خواسته ای دارند؟

غم : ( چیزی از دست دادند و در صورت فقدان)

احساس گناه: (از ارزشی پا فراتر گذاشته اند.) 

عصبانیت : (یعنی حقی ازفرد ضایع شده است.)

اضطراب:( تهدید مبهم.) 

ترس: (وقتی یک عامل بیرونی مشخص فرد را تهدید کند.)

هیجانات سرنخ اند یعنی زبان دل هستند. آیا می توانم تشخیص دهم که آنها چه می گویند؟

احساسات یا هیجانها کارکردشان این است که بیانگر یک نیاز هستند.

از طرف دیگر این هیجانات هدایتگر هستند. ما را به سمت عمل هدایت می کنند.

آیا این هدایت ارادی است؟ خیر، مشکل اینجاست که اگه اختیار را دست هیجانات بدهیم ما را بی اختیار و وسواس گونه به سمت یکسری اعمال می برند. این کارکرد گاهی با خواسته ها و اهداف ما ناسازگار هستند.

 مهارت های دهگانه زندگی،مجموعه ای از توانایی‌ها هستند که زمینه سازگاری و رفتار مفید را برای فرد فراهم می‌کنند. این توانایی‌ها کمک میکند به اینکه فردمسولیت رفتارهای خودرادر نقش  های اجتماعی متفاوتی که قرارمیگیرد بپذیرد و بدون آسیب زدن به خود و دیگران،بتواندمسله هاوچالش هایی ک درزندگی باآنهاروبرومیشود راباتوجه به موقعیتهایی که فرد درآنها قرارداردوالبته بادرنظرگرفتن خواسته هاو انتظاراتی که  ازخودش دارد را  بابهترین شرایط موجودحل کند.

به عبارت دیگر، مهارت‌های زندگی توانایی هایی هستند که به ما کمک می‌کنند در موقعیت‌های گوناگون، عاقلانه و درست رفتار کنیم؛ به طوری که با خود و دیگران سازگارانه ارتباط برقرار کرده بدون استفاده از خشونت بتوانیم مسایل پیش آمده را حل نماییم و ضمن به دست آوردن موفقیت در زندگی، احساس شادمانی داشته باشیم.

به جرات می توان گفت مهارت های ‌دهگانه زندگی در حقیقت راهنمای زندگی سالم و اصلاح سبک زندگی هستند.

ده مهارت زندگی که سازمان بهداشت جهانی (WHO) مشخص نموده، عبارتند از:

🌺مهارت خودآگاهی

 توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت و یافتن تصویری واقع بینانه از خود. شناخت نیازها و تمایلات فردی برای آشنایی با حقوق و مسئولیت های فردی - اجتماعی 

🌺مهارت همدلی

درک کردن دیگران و مشکلاتشان در هر شرایطی. این مهارت به دوست داشتن و دوست داشته شدن و در نتیجه، روابط_اجتماعیِ بهترِ افراد با یکدیگر می انجامد.

🌺مهارت روابط بین فردی

 مشارکت و همکاری با دیگران، همراه با اعتماد واقع بینانه، که در کنار تقویت دوستی ها، دوستی های ناسالم را خاتمه می دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.

🌺مهارت ارتباط موثر

 درک بهتر نیازها و احساسات دیگران، به شیوه ای که فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را نیز در میان بگذارد. تا ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.

🌺مهارت مقابله با استرس

 با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.

🌺مهارت مدیریت هیجان

هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.

🌺مهارت حل مسئله

زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.

🌺مهارت تصمیم گیری

برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.

🌺مهارت تفکر خلاق

تفکر یکی از مهمترین مهارت های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.

🌺مهارت تفکر نقادانه

این مهارت موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم. با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.

🌺آموزش مهارتهای زندگی

*مبحث چهارم*

دانش انجام یک کاررامی توان ازطریق مختلف کسب کرد.

مطالعه

مشاهده ی رفتاردیگران

پرسیدن ازدیگران و....

می توان به کمک این راههاازدانش چگونگی انجام ماهرانه ی یک کار،آگاهی یافت.

ولی آیابه نظرشماصرف دانش چگونگی انجام صحیح کارموجب می شود که مابتوانیم آن کاریاعمل رابه شکلی ماهرانه انجام دهیم؟

اصل واساس مهارت آموزی درهرزمینه ای به این صورت است که مهارت آموزسعی میکندباآگاهی ازچگونگی انجام کاروباتمرین های متوالی روز به روزبرمجموعه توانمندیهای خود،درآن موردخاص بیافزاید.مطمناشماقبول داریدکه بامشاهده ی صرف رانندگی یک فردیادیگر،یاخواندن یک کتاب درباره کارکردن باکامپیوتریادیدن فیلم آموزشی درموردبنایی ،نمیتوان توقع داشت که درآن زمینه ها،مهارتی بوجود می اید.

بلکه اگرپس ازمرحله ی کسب دانش،فردباتمرینهای متوالی خودرادرگیرکنداحتمال مهارت یافتن وجوددارد.

❗️حال بااین تفاسیرشمافکرمیکنیدکه چگونه می توان درمهارتهای زندگی به مهارت رسید؟

کاملاروشن است که برای تسلط یافتن برمهارتهای زندگی همچون دیگر مهارت ها،دانش وتمرین،مهمترین عناصرهستند؛بدین معنی که مابامطالعه وپرسیدن ازافرادماهروتوانمنددرزندگی،مشاهده ی اطرافیان و...به دانش مربوطه دست یافته وبایددانش مربوطه رابه عمل تبدیل کنیم.برای رسیدن به مهارت نیازمندسه اصل هستیم.

نگرش+دانش+ مهارت

که باطی کردن جلسات آموزشی مهارت های زندگی علاوه برپرداختن به بخشی ازدانش مربوط به هرکدام ازمهارت هاو انجام حداقل تمرین هابه این دومهم پرداخته میشود.باتمرین های مکررمیتوانیم دانش رابه رفتاروعمل تبدیل کنیم.

❗️دونکته مهم رابایددرنظربگیریم

اولاهدف دوره ی تحصیل بمراتب بالاترازاخذ یک مدرک تحصیلی است

دوماتنهامسول سلامت عمومی وبهداشت روانی هرکدام ازمادرمرحله ی اول خودشخص است.پس هرکس بایدبرای تسلط برمهارتهای موردنیاززندگی خودش گام بردارد.

علم چندان که بیشترخوانی

چون عمل درتونیست نادانی

نه محقق بودنه دانشمند

چارپایی بروکتابی چند

آن تهی مغزراچه علم وخبر

که بروهیزومستیادفتر

🌺 توصیه میشودمطالبی که درموردمهارت های زندگی به اشتراک گذاشته میشودرابصورت پیوسته باهم دنبال کنیم تامفیدترواقع بشود.

 

از دیگر عوامل مهم و خطر ساز در افزایش افکار و اقدام به خودکشی، عوامل ارتباطی است که فرد به دلیل نداشتن مهارت های مورد نیاز جهت ارتباط موثر با افراد گوناگون در معرض آسیب قرار گرفته و یا تنهایی و انزوا را تجربه کرده و احساس بی ارزشی شدید به تدریج باعث آشفتگی و رنج روانی فراوانی می‌شود و دست به اقداماتی جهت رهایی از این رنج ها می‌زند.
برخی از این عوامل در کنار عدم مهارت در ارتباط موثر، حل تعارض و مسئله، مدیریت روابط با دیگران و مدیریت فضای مجازی، شامل موارد زیر است:
*تعارضات بین فردی در محیطهای مختلف خانوادگی،‌ تحصیلی و شغلی.
*وابستگی افراطی و مختل کننده به افراد محدود و عشق های یک طرفه،
*فقدان جسارت و توانایی نه گفتن و آسیب های اعتیاد به مواد مخدر و الکل.