نوجوانی دوران بسیار حساسی از دوره رشدی روانی زندکی انسان هست که از حساسیت بالایی برخوردار است ،والدین میبایست در این دوره استرس زا از نقش های قبلی خود به عنوان والد حمایتگر یک کودک کوچک و کنترل گری بالا آگاه شده و در یک فضای دوستانه با فرزندش به گفتگو بپردازد .
موضوع مهم این هست که نوجوان ما به دنبال هویت و کشف قلمرو شخصی اش و استقلال طلبی و گرایش به همسالان خود و فاصله از خانواده هستند .
عبور نوجوان از این دوران پر آشوب با هویت سالم مهمترین عامل در نوع روابط خود در بزرگسالی و ازدواج محسوب میشود.
آنها نیاز به درک و محافظت با کنترل کمتری دارند و خودشان تصمیم میگیرند .اگر گرایش استقلال طلبانه و هویت یابی آنها به شکل افراطی نادیده انگاری شود نوجوان به سمت آسیب پذیری میرود.
در میان آسیب پذیری های دوره نوجوانی پدیده اعتیاد اینترنتی برای نوجوانان که در مراحل رشد و هویت یابی خویش هستند بر اثر عواملی نظیر بی توجهی والدین ،محیط پرتنش و تعارضات خانوادگی،سوء مصرف مواد والدین،طلاق عاطفی و حقوقی والدین، عامل تک فرزندی و نداشتن دایره روابط اجتماعی سالم ، افسردگی نوجوان و ...پررنگ تر میشود و برای تامین این حس تنهایی به فضای مجازی رو میآوردند که همین عامل میتواند باعث بروز مشکلات روانشناختی بیشتری در این سنین شود.
از جمله مشکلات روانشناختی میتوان به کاهش تعاملات اجتماعی ،کاهش خلاقیت،عزت نفس پایین ،اضطراب اجتماعی، افسردگی ،کم خوابی،انزوای اجتماعی و...اشاره کرد .
چه کسانی به سلامت روان ما آسیب میزنند؟
غیر واقع بینانه است بگوییم همه افراد سمی هستند و دور خود حصار بکشیم و از هرگونه چالش و تعامل بپرهیزیم تا مبادا دوست یا شریک عاطفی مان با نادیده انگاری مرا طرد کرده یا با انتقادش موجب احساسات منفی در من شده است پس من باید در انزوا رشد کنم!
میتوان فضای شخصی و دایره روابط خودرا با افزایش خودآگاهی و مرزبندی مناسب،جراتمندی ابراز وجود ،مهارت گفتگو و ارتباط موثر،افزایش اعتماد بنفس از طریق تنظیم هیجان ،تنظیم زمان و انتخاب تعاملات امن جهت رشد عزت نفس و سطح بهداشت روان و شادکامی بیشتر بازبینی و ارتقا دهیم .گاهی بدلیل نداشتن مهارت لازم خود را در شرایط آسیب رسان قرار میدهیم که در دراز مدت آسیب بر روان و روابط مان میگذارد.این بخش سالم وجود ماست که با تقویت و آموزش مهارت های زندگی قدرتمند میشود.
و بخشی دیگر در اثر عدم شناخت ما از وجود طرحواره های ناسازگار و خطاهای شناختی خودمان هست که باید قابل دسترس و پردازش شوند تا ما را هدایت نکنند و در هر آسیبی نقش منفعل و قربانی بگیریم و مکررا تعارضات و آسیب هایشان برایمان تکرار شوند.
شناخت و ابراز صحیح احساسات یکی از مولفه های پیش بینی کننده سلامت روان است که در حوزه های بین فردی ،ارتباط موثر با خانواده هسته ای،تعارض زوجین ،فرزندپروری و موقعیت های شغلی تاثیر بسزایی دارد.از این رو شناخت احساسات و هیجان های پایه و نحوه کارکردشان ضرورت می یابد.هرفردی با ۸ ظرفیت هیجانی بدنیا میآید که کارکرد تکاملی مثبت دارند تازمانی که متناسب و به اندازه باشند در غیر اینصورت اگر از تعادل خارج شوند باید مدیریت شوند.احساس( ترس ،خشم،محبت،نفرت،گناه،شرم،شادی،غم ) .بنابراین اگر احساسات پایه و نحوه ابراز صحیح آنها را نشناسیم شناخت منفی به آنها داشته باشیم در هنگام مواجه با آنها از سبک های مقابله اجتناب و حمله و تسلیم استفاده کرده و به نوعی آنها را سرکوب میکنیم تا از اضطراب خود بکاهیم ،با این عملکرد به سلامت فردی و بین فردی و ارتباط موثر با دیگران آسیب بیشتری میزنیم .
انسان موجودی اجتماعی است و در بستر روابط و فرایند اجتماعی شدن منابع درون روان را که شامل عزت نفس ،تاب اوری،کنترل هیجان،استقامت ذهنی،کیفیت روابط بین فردی ،مثبت اندیشی،مدیریت استرس،خود پنداره مثبت،عزت نفس هست را رشد و ارتقا میدهد.اگر قرار باشد محیط اجتماعی و تعاملاتش بواسطه ابراز نکردن احساسات محدود شود دچار تعارضات بین فردی ،زناشویی و فرزند پروری شده و سلامت روانش تهدید و عزت نفسش متزلزل میشودو مشکلات روانشناختی وسیع تری از جمله نشخوار فکری،افسردگی،پوچی،تنهایی،خشم و شرم حل نشده،مشکلات سایکوسوماتیک(روان تنی)،و مشکلات جنسی میشود و هرچه در این چرخه معیوب افکار و احساسات خود گرفتار شود بیشتر آسیب میبیند.لازم است بدانیم فرد به دلایلی از ابراز احساساتش دوری میکند که ریشه در باور های بنیادین،قواعد،افکار نامعقول و طرحواره های (سازه های روان) و سبک های مقابله ای و کلیشه های فرهنگی وی دارد .
فردی با افکاری چون : اگر نزدیک شوم و احساساتم را ابراز کنم از دستش میدهم. /مدیرم از دستم عصبانی میشود/ بیان احساس کار اشتباهی است و برایم دردسر میشود/ابراز احساس نشانه ضعف من است .
والدین ناآگاه آهنگ رشد کودک را نادیده گرفته و شایستگی وی را به رسمیت نمیشناسند و عامل خودابراز گری سالم را در اثر عزت نفس شکننده از کودک میگیرند ،چنین فردی در بزرگسالی قادر به بیان احساس و ابراز وجود خود نیست .
افراد بدلیل ترس از ابراز وجود ،عزت نفس متزلزل، خصومت و خشم حل نشده،شرم نادیده و طرد شدن،انتقاد پذیری،کمال گرایی افراطی و یا ویژگی های شخصیتی متفاوت به دلیل داشتن شخصیت های اجتنابی ،وابسته،اسکیزویید (برای حفظ روابط) از احساسات خود اجتناب میکنند .
نحوه ابراز احساسات: ۱-نامه نوشتن۲-نوشتن تجربیات و احساسات روزانه۳-اموزش جراتمندی۴-کاهش اضطراب از طریق تنفس دیافراگمی۵-کشف طرح واره های ناسازگار۶-ابراز وجود صادقانه۷-افزایش روحیه انتقاد پذیری ۸-بیان خواسته های خود به شکل پیشنهادی۹-مذاکره و حل مساله به روش برد -برد ۱۰-افزایش عزت نفس ۱۱-بررسی افکار مزاحم ناارزنده ساز خود و خطاهای شناختی
سوءمصرف مواد یا الکل،مراقب ناکافی،غفلت و سبک ناسالم فرزندپروری،خشونت وزندگی پرتنش وعدم امنیت روانی جسمی ،عدم تعامل مثبت و حمایتگری و حساسیت والدینی،حس ازاردهنده والد والدین خویش بودن و مراقب از والدین و پذیرفتن نقش آنها در سنین بازی وعدم شکل گیری استقلال و تمایزیابی هویت کودک،میتواند به شکلگیری مشکلات روانشناختی خاصی مانند:آلوده شدن زودهنگام به علت در دسترس بودن مواد و همچنین حس انتقام و و خود تخریبی ،خشم معطوف به خود ،خودکشی در دوران پرآشوب نوجوانی،افسردگی و اضطراب،بزهکاری،ترک تحصیل و فرار از منزل،تکانشگری،عزت نفس شکننده،عدم انسجام هویت،حس شرم عمیق از داشتن چنین والدینی و انزوای اجتماعی ،طرد شدگی، ترس و وحشت زدگی در دنیایی ناامن ، ایثارگری افراطی در کودکی و پرخاشگری سادیستیک در بزرگسالی منجر شود.
در چنین محیطی نیاز دلبستگی،امنیت عاطفی و روانی ، نیازهای بنیادی و عاطفی کودک دچار نقصان میشودو به سلامت رشدی و جسمی و روانی وی آسیب جبران ناپذیری میزند.🌿
انسان موجودی اجتماعی است و در بستر روابط و فرایند اجتماعی شدن منابع درون روان را که شامل عزت نفس ،تاب اوری،کنترل هیجان،استقامت ذهنی،کیفیت روابط بین فردی ،مثبت اندیشی،مدیریت استرس،خود پنداره مثبت،عزت نفس هست را رشد و ارتقا میدهد.
اگر قرار باشد محیط اجتماعی و تعاملاتش بواسطه ابراز نکردن احساسات محدود شود دچار تعارضات بین فردی ،زناشویی وفرزند پروری شده و سلامت روانش تهدید و عزت نفسش متزلزل میشود و مشکلات روانشناختی وسیع تری از جمله نشخوار فکری،افسردگی،پوچی، تنهایی،خشم و شرم حل نشده،مشکلات سایکوسوماتیک(روان تنی) و مشکلات جنسی میشود.
والدین ناآگاه آهنگ رشد کودک را نادیده گرفته و شایستگی وی را به رسمیت نمیشناسند و عامل خودابراز گری سالم را در اثر عزت نفس شکننده از کودک میگیرند ،چنین فردی در بزرگسالی قادر به بیان احساس و ابراز وجود خود نیست .
افراد بدلیل ترس از ابراز وجود ،عزت نفس متزلزل، خصومت و خشم حل نشده،شرم ،طرد شدن،انتقاد پذیری،کمال گرایی افراطی از بروز احساسات خود اجتناب میکنند.🌿