رابطه زوجین رابطه ای منحصر به فرد با نقش ها و ارزش های منظومه زن و شوهری میباشد که از خانواده مبدا تاثیر میپذیرد. ازدواج به عنوان یکی از مهمترین چرخه های زندگی ، چالش ها و تکالیف خاصی دارد. عبور موفق از این مرحله ، زوجین را برای داشتن فرزند و مراحل جدید آماده میسازد. زوج ها با عواملی که مربوط به گذشته هر یک می باشد و اختلاف فرهنگی و میراث روانشناختی والدینشان وارد یک رابطه دوتایی میشوند که ورود و تشکیل هر سیستمی نیازمند مهارت و یکپارچگی و حفظ تعادل است. هرگونه رقابت جویی ، ناارزنده سازی ، عدم درک و حمایت نشدن باعث افزایش اضطراب و ناامنی در نظام خانواده میشود و صمیمیت زوجین را که از مولفه های اساسی رابطه سالم است تهدید مینماید. زوجین اسطوره هایی درباره همسر ، رابطه و ازدواج دارند که از خانواده اصلی جامعه و رسانه گرفته شده است و نقش حیاتی در رابطه زوجی ایفا میکند. این اسطوره ها نیاز به مواجهه بازبینی و اصلاح دارد و فقط از طریق گفتگو انجام پذیر است. برخی از آنها :
۱.ما باید همیشه خوشحال باشیم.
۲.همیشه با هم باشیم.
۳.همیشه بر سر هر موضوعی توافق داشته باشیم.
۴.ذهن خوانی همسر و اینکه میدانیم او چه فکری دارد.
۵.رابطه خودش اتفاق میفتد و نیاز به صحبت و تلاش ندارد.
۶.نیازی به دوستان و خانواده نداریم.
۷.اگر مشکلی باشد مقصر باید پیدا شود.
۸.اگر با هم فعالیت کنیم بهم نزدیکتر هستیم.
۹.هرکس نقش خودش را داسته باشد و انعطاف پذیری باعث انتظار بیشتر میشود.
۱۰.در صورت صحبت و حل تعارض اگر به نفع من نباشد آن را نمیپذیرم.
باور غیرمنطقی در ابتدای ازدواج این است که آنها می بایست در تمامی موارد با هم توافق داشته باشند و اگر اینچنین نباشد به بحث و زورگویی برای برنده شدن تلاش میکنند.
وجود تعارض و اختلاف در زندگی زناشویی امری طبیعی است. زوجین شاد و سالم داشتن اختلاف نظر با همدیگر را تضاد و دشمنی معنا نمیکنند ، آنها میتوانند بپذیرند که همسر ممکن است در زمینه سیاست ، مذهب ، نوع انتخاب برنامه تلویزیونی ، چیدمان خانه ، نحوه پوشش ، مدل مو ، سطح و میزان رفتار و آمد با خانوادهها با من توافق نداشته باشد ولی مرا دوست دارد ، یک مرد انطباق پذیر میپذیرد که همسرش در یک خانواده کم جمعیت رشد کرده و نمیتواند در کنار خانواده با مرزهای بسیار در هم تنیده معاشرت طولانی کند. یک زن انعطاف پذیر که خودش شخصیتی بسیار برونگرا دارد ، همسرش را به خاطر منفعل بودن و عدم جراتمندی و ابراز نکردن احساسات عمیق زیر سؤال نمیبرد ، می پذیرد چنین اختلاف سلیقه ای ممکن است به سبب تفاوت شخصیت یا فرهنگ خانوادگی یا حتی عدم آگاهی و آموزش باشند.
زوجین سالم توانایی مواجهه با تعارض ها و درک متقابل ، احترام ، خودمختاری در عین با هم بودن ، حل مسایل ، عدم سرزنش و کنترل گری ، مشارکت در وظایف ، داشتن فلسفه مثبت درباره رابطه ، فعالیت های لذت بخش ، مرزبندی و توجه به نیازهای فردی از جمله معاشرت و تفریحات فردی و اجتماعی خویش جهت تحکیم رابطه را دارند.
در این میان استرس های عمودی و افقی مانند حوادث غیر قابل پیش بینی ، مرگ عزیزان ، ازدواج فرزندان ، تولد فرزندان ، مرگ ، تصادف ، بیماری مزمن ، سرطان ، انتظارات و آداب و رسوم و اسرار و میراث روانشناختی نسل های گذشتگان ، در مراحل چرخه زندگی خانوادگی میتواند تعارضاتی رو بوجود آورد. از اينرو میبایست به تکالیف خاص هر مرحله آگاه بوده و با همکاری و حمایت و ارزیابی فشارهای وارد بر رابطه زوجی را ترمیم و بازسازی کرد 🌿
اتخاذ جهان بینی: همسر من دوست من است 🪷
در چرخه روابط زوجین قطعا تعارض و فراز نشیب هایی وجود دارد که زوج ها برای داشتن رابطه خوب باید با حفظ فردیت به آن ها بپردازند
زوجین میبایست از خودمحوری به سمت شکل گیری هویت زوجی و باهم بودن به معنای "مابودن" حرکت کنند. زمانیکه شخص در رابطه زوجی علایق خودمحورانه خویش را رها کند و بر مفاهیم همسر خوب بودن و منصفانه رفتار کردن ، حمایت و امنیت روانی و احترام متقابل ، مراقبت تاکید کند بستر صمیمیت شکوفا میشود. نزدیکی عاطفی یعنی در دسترس یکدیگر باشند در عین حال هویت فردی خویش را حفظ کنند بدین معنا که افکار و احساس و ارزشهای خود را دارد و نسبت به عقاید و باورهای دیگری گشودگی و انعطاف پذیری دارد.
در یک زندگی شاد و سالم زوجین با مهارت گفتگو و ابراز وجود اصیل و تاب آوري و پذیرش تفاوت ها برای رشد و تغییرات مثبت تلاش میکنند.
زوجین ، فرزندپروری ، ارتباط ، سلامت روان.
آیا فکر میکنید ارتباط شما با والدین سرمنشا استرس و اضطراب است ؟
آیا شما را کنترل میکنند و مهارت چالش پذیری و استقلال را از شما محروم میکنند و از تصمیمات شما ناخشنودند و بابت تصمیم هایتان احساس بیکفایتی میکنید ؟
آیا احساس به اندازه کافی خوب نبودن میکنید ؟
اگر والدین شما پیوسته به لحاظ عاطفی ، فیزیکی به شما آسیب میزنند و کنترل تمام وجودتان را دارند و اجازه ابراز وجود و خلاقیت را در شما خفه کرده اند ، در اثر تلنبار چنین تجربیات آسیب زای غم ، خشم و شرم و مسائل حل نشده عاطفی شما در بزرگسالی نیز اضطراب و درد را تجربه خواهید کرد مگر با شناسایی و ترمیم جراحت های هیجانی کودکی به زندگی و احساس خویش جان دوباره ببخشید .
متاسفانه از این والدین به عنوان سمی یاد میشود اما من میگویم والدین ناآگاه و آسیب دیده که خودشان هم در رشد و تجربه احساساتشان زخم خورده اند. بنابراین خودانگیختگی و نگاهی همدلانه را جایگزین نگاه خصمانه و حس قربانی بودن کنیم و برای پرورش ظرفیت های درون روانی خویش با تاب آوری و شهامت سری به جای زخم های عاطفی مان بزنیم و بعد ترمیم آنها با شفقت ورزی به خود و بخشش والدین از حقوق انسانی خود دفاع کنیم🌿
در یادداشت قبلی در مورد تقسیم بندی کارها بر اساس فوریت و اهمیت آن به 4 دسته مهم و فوری ، غیر فوری اما مهم ، فوری و غیرمهم و غیرفوری و غیر مهم ( ماتریکس آیزنهاور ) صحبت کردیم .
در مرحله ی بعدی لازم است تمام کارها و مسئولیت هایی که برعهده ی شما است را یادداشت کرده ،سپس مدت زمانی که لازم است آن کار را به اتمام برسانید را نیز یادداشت کنید ، چرا که یادداشت کردن زمان تقریبی انجام هرکار به شما کمک می کند تا بدانید برای هرکاری چقدر زمان لازم دارید و یک نگاه واقع بینانه از برنامه ریزی برای شما ایجاد می کند و احتمال اینکه برنامه ی خود را نیمه کاره رها کنید در این روش بسیار کم است.
اما نکته ی بسیار مهمی که باید یادتان باشد این است که پایبندی به برنامه ریزی از خود برنامه ریزی کردن مهم تر است و یادداشت کردن برنامه ها می تواند شما را در این پایبندی همراهی کند .
در این برنامه ریزی شما زمان استراحت و تفریح را نباید فراموش کنید چرا که اگر شما از این دو مقوله ی بسیار مهم غافل شوید میتوانید دچار فرسودگی در برنامه ریزی شده و آن را نیمه کاره رها کنید .
حال که با یک برنامه ریزی اصولی و تقسیم بندی کارها براساس فوریت و اهمیت آشنا شدیم می خواهیم به برخی از راهکارها برای شروع و پایبندی به برنامه ریزی بپردازیم .
از شروع کردن نترس
شروع یک کار و عادت کردن به آن سخت ترین قسمت ماجرا است .برای اینکه بتوانید به برنامه ریزی و کار کردن مطابق برنامه عادت کنید برای خود ایجاد انگیزه کنید .
برای ایجاد انگیزه می توانید به جنبه های مثبت برنامه ریزی و پایبندی به آن فکر کنید . مثلاً اگر شما در طول هفته براساس برنامه ی خود عمل کنید در پایان هفته فرصت کافی برای تماشای فیلم مورد علاقه تان خواهید داشت .
همچنین برای ایجاد انگیزه می توانید برای خود جایزه در نظر بگیرید . مثلاً اگر امروز طبق برنامه ای که برای خود چیده اید پیش رفتید می توانید برای خود یک شاخه گل بخرید .
نکته ی مهم در این تکنیک این است که :"ایجاد هر عادت جدید در افراد معمولاً بین ۳ هفته تا ۶۶ روز طول میکشد". یعنی زمانی که برنامهریزی میکنید، باید به خودتان مدتی را زمان بدهید تا کاملاً به آن عادت کنید. در این مدت که به برنامهی جدید عادت میکنید میتوانید متناسب با تجربهی خود، تغییراتی در برنامه ایجاد کنید که پایبندی به آن را برایتان دلپذیرتر میکند.
در نهایت استفاده از یک پلنر ( دفتر برنامه ریزی ) برای ثبت این برنامه و تغییرات آن می تواند مفید باشد .این دفتر برنامه ریزی می تواند یک دفتر فیزیکی و یا یک اپلیکیشن موبایلی باشد هرچند که بهتر است به صورت فیزیکی باشد چرا که تجربه نشان داده است یکی از ویژگی های افرادی که پایبندی به برنامه ریزی ندارد ، سرگرمی در فضای مجازی و اعتیاد به تلفن همراه است .
هدف ما از یادداشت کردن برنامه ها این است که این برنامه ها در جلوی چشممان باشد .
شناخت و ابراز صحیح احساسات یکی از مولفه های پیش بینی کننده سلامت روان است که در حوزه های بین فردی ،ارتباط موثر با خانواده هسته ای،تعارض زوجین ،فرزندپروری و موقعیت های شغلی تاثیر بسزایی دارد.بدین ترتیب شناخت احساسات و هیجان های پایه و نحوه کارکردشان ضرورت می یابد.هرفردی با هشت ظرفیت هیجانی بدنیا میآید که کارکرد تکاملی مثبت دارند تازمانی که متناسب و به اندازه باشند در غیر اینصورت اگر از تعادل خارج شوند باید مدیریت شوند.احساس( ترس ،خشم،محبت،نفرت،گناه،شرم،شادی،غم ) .بنابراین اگر احساسات پایه و نحوه ابراز صحیح آنها را نشناسیم و شناخت منفی داشته باشیم در هنگام مواجه با آنها از سبک های مقابله ای اجتناب و حمله و تسلیم استفاده کرده و به نوعی آنها را سرکوب میکنیم تا از اضطراب خود بکاهیم ،با این عملکرد به سلامت فردی و بین فردی و ارتباط موثر با دیگران آسیب بیشتری میزنیم .
انسان موجودی اجتماعی است و در بستر روابط و فرایند اجتماعی شدن منابع درون روان را که شامل عزت نفس ،تاب آوری،کنترل هیجان،استقامت ذهنی،کیفیت روابط بین فردی ،مثبت اندیشی،مدیریت استرس،خود پنداره مثبت،عزت نفس هست را رشد و ارتقا میدهد.اگر قرار باشد محیط اجتماعی و تعاملاتش بواسطه ابراز نکردن احساست محدود شود دچار تعارضات بین فردی ،زناشویی و فرزند پروری شده و سلامت روانش تهدید و عزت نفسش متزلزل میشودو مشکلات روانشناختی وسیع تری از جمله نشخوار فکری،افسردگی،پوچی،تنهایی،خشم و شرم حل نشده،مشکلات سایکوسوماتیک(روان تنی)،مشکلات جنسی میشود و هرچه این چرخه معیوب افکار و احساسات خود گرفتار شود بیشتر آسیب میبیند.لازم است بدانیم فرد به دلایلی از ابراز احساساتش دوری میکند که ریشه در باور های بنیادین،قواعد،افکار نامعقول و طرحواره های (سازه های روان) و سبک های مقابله ای و کلیشه های فرهنگی وی دارد .چنین افکاری عبارتند از :
*اگر نزدیک شوم و احساساتم را ابراز کنم از دستش میدهم.
*مدیرم از دستم عصبانی میشود.
*بیان احساس کار اشتباهیست و برایم دردسرساز میشود.
*ابراز احساس نشانه ضعف من است .
والدین ناآگاه آهنگ رشد کودک را نادیده گرفته و شایستگی وی را به رسمیت نمیشناسند و عامل خودابراز گری سالم را در اثر عزت نفس شکننده از کودک میگیرند ،چنین فردی در بزرگسالی قادر به بیان احساس و ابراز وجود خود نیستند و یا با الگوهای ناکارآمد خودابراز گری میکنند.
افراد بدلیل ترس از ابراز وجود ،عزت نفس شکننده، خصومت و خشم حل نشده،شرم و ترس طرد شدن،انتقاد پذیری،کمال گرایی افراطی و یا ویژگی های شخصیتی متفاوت به دلیل داشتن شخصیت های اجتنابی ،وابسته،اسکیزویید (برای حفظ روابط) از احساست خود اجتناب میکنند .
نحوه ابراز احساسات با روش های زیر میتواند در جهت تسهیل و ترمیم جراحت های هیجانی و اصلاح و تعدیل آن موثر باشد .
۱-نامه نوشتن۲-نوشتن تجربیات و احساست روزانه۳-اموزش جراتمندی۴-کاهش اضطراب از طریق تنفس دیافراگمی۵-کشف طرح واره های ناسازگار۶-ابراز وجود صادقانه۷-افزایش روحیه انتقاد پذیری ۸-بیان خواسته های خود به شکل پیشنهادی۹-مذاکره و حل مساله به روش برد -برد ۱۰-افزایش عزت نفس ۱۱-بررسی افکار مزاحم و ناارزنده ساز خود ۱۲.کاوش و اصلاح خطاهای شناختی
سارا درویش#
سلامت روان#بهزیستی روابط #بهزیستی معنوی #ابراز وجود
هرساله با شروع سال جدید ، شاهد این هستیم که در صفحات روانشناسی ، روانشناسان و متخصصان حوزه ی سلامت روان درمورد داشتن یک برنامه ی منظم و هدفمند برای موفقیت در سال نو می پردازند و گاهاً نیز مشاهده می کنیم خیلی از ما انسان ها نیز تا اردیبهشت ماه بسیار در مورد این برنامه ریزی و داشتن هدف در زندگی مصمم هستیم اما به مرور زمان گویی این اهداف و برنامه ها به فراموشی سپرده می شوند .
همانطور که می دانید برنامه ریزی برای انجام به موقع کارها بسیار مهم و ضروری است اما مهم تر از ، پایبندی به آن برنامه است .
ما امسال قصد داریم به این موضوع بپردازیم که چطورمیتوانیم به برنامه ریزی هایی که انجام می دهیم تا پایان سال پایبند باشیم .
بسیاری از ما انسان ها هم زمان چند نقش را در زندگی ایفا می کنیم . هم پدر و مادریم ، هم شاغلیم و هم مسئولیت های دیگری را برعهده داریم . برنامه ریزی کمک می کند تا از وقت های خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم و وقت تلف شده ای نداشته باشیم .
برای برنامه ریزی موفق لازم است ابتدا مشخص کنیم قرار است چه وظایف و کارهایی را انجام دهیم پس بهتر است اولویت ها و ضروریات زندگی را روی یک برگه یادداشت کنیم . بعد از این کار بهتر است کارها را بر اساس ماتریکس آیزنهاور در 4 حوزه دسته بندی کرد چرا که استفاده از این ماتریکس می تواند به بهره وری بیشتر شما کمک کند و در نتیجه انگیزه شما را برای پایبندی به برنامه ریزی بیشتر کند . استفاده از این ماتریکس روشی برای سازماندهی وظایف بر اساس فوریت و اهمیت آن است که در ادامه به آن می پردازیم .
دسته ی اول : کارهای مهم و فوری است ؛ در واقع می توان اینطور گفت که کارهایی که در این دسته طبقه بندی می شوند فقط و فقط از عهده ی شخص شما بر می آید و تنها خودتان می توانید آن کارها را انجام دهید . کارهای این دسته مهم هستند و باید به فوریت انجام شوند . البته ممکن است کارهایی که در این دسته قرار دارند زمانی مهم ولی غیرفوری بوده اند که با پشت گوش انداختن آنها و به دقیقه ی 90 سپردن آنها الان در دسته ی مهم و فوری قرار گرفته اند .
مثل آماده شدن برای یک آزمون مهم و .....
دسته ی دوم : کارهای غیر فوری اما مهم هستند ؛ در واقع می توانید این کارها را بر اساس برنامه ریزی قبلی و به مرور زمان انجام دهید . کارهایی که سر رسید آنها هنوز فرا نرسیده اند در این دسته جای می گیرند که شما با هوش ، ذکاوت و برنامه ریزی می توانید به موقع آنها را انجام دهید و انجام دادن آنها می تواند سود دو چندانی را در برنامه ی شما ایجاد کند . مثل ورزش کردن برای سلامتی یا یادگیری یک زبان که اگر آنها را با برنامه ی قبلی انجام دهید قطعاً می تواند در آینده ای نه چندان دور به کمک شما بیایند .
دسته ی سوم : کارهای فوری و غیرمهم هستند . کارهایی که می توانید به دیگران بسپارید . اما یادمان باشد این دسته از کارها می توانند حاصل یک اشتباه مهم از سمت خود ما باشند و آن هم عدم مهارت نه گفتن هست . وقتی نتوانیم نه گفتن را به موقع و به جا استفاده کنیم زندگیمان پر می شود از مسئولیت های فوری اما غیرمهم . می توانیم با واگذاری مسئولیت این کارها به دیگران تمرکز بیشتری را در خودمان ایجاد و فرصت برای کارهای مهم تری را دریافت کنیم .
دسته ی چهارم : کارهای غیرفوری و غیر مهم . کارهایی که می توانید آنها را حذف کنید و نام جالب آن در این ماتریکس "حماقت " است . به راحتی در زندگی بسیاری از افراد می توانیم این کارهای غیرفوری و غیر مهم را مشاهده کنیم . مثل چک کردن گاه و بی گاه پیام رسان ها ، تماشای ده باره ی فیلم ها و سریال های تکراری و ....