اختلال دوقطبی با تکرار دوره¬های مانیا و افسردگی بروز پیدا می کند. بیمارانی که درگیر این اختلال هستند، تغییرات خلقی زیادی، را در گستره¬ی تمام جهات رفتارهای معمولی خود تجربه میکنند، که بر فعالیت کلی، انرژی، رفتارجنسی، احساس خود ارزشمندی، عزت¬نفس، ریتم شبانه روزی، شناخت و افزایش خطر خودکشی اثر گذار است (فروند و بیر ، 2017).
در این رابطه تحقیقات نمایان میکنند که اختلال دو قطبی تاثیر بیشتری بر بعضی علامتها مانند افسردگی غیر معمول (هيو و همکاران ، ۲۰۱۲): کندی روانی - حرکتی (میشل، ويلهلم، پار کر، اوستین و همکاران ، ۲۰۰۱)؛ بی قراری حرکتی (گان، دیو، وی، ویو و همکاران ، ۲۰۱۱)؛ افسردگی پسیکوزی (سویری، زانینو توب، كالاتيب، لينونث و همکاران ، ۲۰۱۲) و افسردگی مالیخولیایی (میشل و همکاران، ۲۰۰۱) دارد.
یکی از پرهزینه ترین اختلالات روانی برای کارفرمایان بهداشتی در ایالات متحده اختلال دوقطبی است. متعهد نبودن به درمان های خانگی مانند مصرف قرص و مراجعه به مشاور، میتواند عامل اصلی بستری باشد و بستری باعث از دست دادن شغل ، بی خانمان شدن و بدترین اتفاق ممکن یعنی اقدام به خودکشی (ساجاوویک و همکاران ، 2008)، کم شدن عملکرد مناسب در کارهای منزل و همچنین محل کار، مشکلات مالی، ورود به رفتارهای پرخطر، از بین رفتن روابط شخصی و خانوادگی و روی آوردن به مواد مخدر و یا الكل. اختلال دوقطبی یکی از جدی ترین مشکلات سلامت روان با تاثیرات قابل توجه که مادام العمر و اغلب کشنده هستند رو در روست. همچنین در بررسی های صورت گرفته بار اقتصادی اختلال دوقطبی شامل هزینه های مستقیم پزشکی در حدود۷ میلیارد و هزینه های غیرمستقیم آن ۳۸ میلیارد است (رویسکی و همکاران ، 2005).
یکی از اختلالات که در کشور ما به طور نسبی وجود دارد و باعث وجود اختلال در عملکرد افراد مبتلا و همچنین نزدیکان آنها میباشد اختلال دوقطبی است. این اختلال که حدود 44 درصد دارای زمینه ی خانوادگی هستند (قریشی زاده، رنجبر، زکریا پزشکی ،1388) ولی بروز این اختلال بجز زمینه های ژنتیکی بسیار به شرایط خانواده و محیط اجتماعی افراد وابسطه میباشد. در پژوهشی که توسط فاطمه سیفی (1398) انجام شد ، یافته ها نشان از این داشتند که وقتی خانواده ضعیف عمل میکند علائمی نظیر افسردگی، مانیا و حتی رفتار پرخاشگرانه نیز فابل پیش بینی هستند. این گونه که هرچه انطباق پذیری و همبستگی پایین تر و تعارضات بالاتر ، این علائم افزایش میابد. اگرچه اختلال دو قطبی یک اختلال قابل درمان محسوب میشود اما به علت عودهای فراوان و علائم باقی مانده در میان این حملات،تثبیت خلق این افراد کار سختی میباشد و جلوگیری از عود این اختلال مشکل است. در مطالعه ای که توسط قریشی زاده ، رنجبر و دکریا پزشکی (1388) انجام داده شد، 48 درصد از افراد حاضر در پژوهش از عدم آموزشهای لازم به خانواده ها و همینطور شخص مبتلا به اختلال شکایت داشتند که این خود نشان دهنده ی ضرورت این اموزشها میباشد.
گاهی اوقات دختران و پسران قبل ازدواج باورهایی دارند که بیشتر شبیه رویا و خیالپردازی است تا واقعیت و اگر با این عقاید وارد زندگی متاهلی بشوند قطعا خیلی زود دلسرد و ناامید خواهند شد و احساسات منفی زیادی رو تجربه می کنند. منشا این باورها می تواند خانواده، رسانه و هر چیزی دیگری باشد
در ادامه به بعضی از این باورهای غلط اشاره می کنم
ما برای ازدواج فقط به عشق نیاز داریم و اگر عاشق باشیم از پس هر مشکلی برمیایم*
زن و شوهر بعد از ازدواج باید همیشه خوشحال باشند*
درباره هر مسئله ای باید نظر موافق و شباهت کامل داشته باشیم*
زن و شوهر باید همه چیز را از گذشته یکدیگر بدانند*
زن و شوهر بعد از ازدواج دیگه نیاز به گفتگو ندارن و باید از چهره و رفتار و حس همدیگه متوجه همه چیز بشن*
مطمئنا هیچ کدام از این موارد در زندگی متاهلی به طور کامل و صد در صدی اتفاق نمی افتد و اگر دو نفری که قرار است ازدواج کنند این عقاید را تعدیل و به دنیای واقعی نزدیک کنند، قطعا می توانند زندگی متاهلی خیلی بهتری را با هم تجربه کنند
آبتین پسری 6 ساله است که به پیشنهاد معلم پیش دبستانی به مشاور مدرسه ارجاع داده شده است. مشاور پس از صحبت با والدین و شنیدن مدل رفتاری او در خانه مثل تمایل زیاد به بازی با کبریت ، فراموش کردن صحبت والدین در زمان بسیار کوتاه ، دائم در حرکت بودن و عدم توجه حتی به برنامه تلویزیونی مورد علاقه به طور کامل و دقیق و قرار دادن آن در کنار نظرات معلم که اعلام کرده آبتین در کلاس حتی دو دقیقه روی صندلی نمینشیند ، تمایل شدید به خروج دائم از کلاس دارد و معمولا سر به سر بقیه بچه ها میگذارد و صحبت های معلم را در اکثر مواقع نمی شنود؛ برای او تشخیص بیش فعالی داده و به والدین او توصیه میکند که به یک روان پزشک مراجعه کنند.
پیش فعالی یا ADHD نوعی مشکل عصبی رشدی است که باعث میشود کودک رفتار تکانشی و خارج از کنترلی داشته و در توجه به امور دچار نقصان باشد(انجمن روانپزشکی آمریکا؛ 2013). اما این بدان معنا نیست که او از نظر ذهنی ضعیف و یا دارای مشکل است. کمبود توجه و تمرکز در این افراد، اطرافیان بدون شناخت را به این گمان می اندازد که او در علم آموزی و یا ارزش گذاری بر روی امور و مفاهیم دچار ضعف است و همچنین رفتار تکانشی این گمان را می¬پروراند که این افراد نحوه تعامل اجتماعی را نیاموخته اند و یا برایش ارزشی قائل نیستند. اما واقعیت چیست؟
تابو و پذیرش:
در کشور ما تا همین اواخر مراجعه به روانپزشک و حتی مشاور و روانشناس تابوی بزرگی محسوب میشد. این تابو علاوه بر درگیری فرد دارای اختلال خانواده او را نیز درگیر میکرد. هنوز هم در برخی خرده فرهنگ ها مراجعه به متخصصین حوزه روان برای خانواده هایی که به نحوی درگیر مشکلات مربوط به روان هستند، دشوار است (مشهدی؛ 2015). در اینجا باید به این دست افراد یادآور شد که چه عواقبی در پس این عدم مراجعه وجود دارد. در زمینه بیش فعالی باید به خانواده ها خاطر نشان کرد که عضو دارای اختلال در هنگام استفاده از عوامل درمانی (تحت تاثیر قرص، نوروفیدبک و یا درمان های روانشناسانه) شخصیت واقعی خود را بروز میدهد و رفتاری که در هنگام عدم وجود این عوامل از خود بروز میدهد در واقعیت شخصیت فرد نیست و این عناصر عصبی بیش فعالی است که کنترل اوضاع را به دست گرفته و فرمانروایی میکند (فلت، بیرمن، کریستنر، کوچهر؛ 2014).
با این آگاهی خانواده باید انتخاب کند که ترجیح میدهد عضو دارای اختلال با قرار گرفتن تحت درمان بتواند از هوش و توانایی های سرشار خود بهترین استفاده را ببرد و یا با شخصیتی بدون کنترل بر روی تکانش ها و کم اهمیت گرفتن مباحث مهم زندگی که در دانش آموزان میتواند تحصیل و علم آموزی باشد و در بزرگسالان بسیاری موارد گسترده تر شناخته شود!؟
علاوه بر تاثیر این پذیرش بر روی شناخت جامعه از فرد دارای اختلال در مواردی که فرد درگیر نقص توجه است نیز میتواند از آن جهت که تمرکز بر علم آموزی برای او دشوار است در شکل گیری آینده او تاثیر چشم گیری بگذارد، و نقش آفرینی مفید و همراه با آگاهی خانواده میتواند در حال و آینده فرزندان نقش آفرینی پر رنگ و ماندگاری داشته باشد( آبل، جانسون، آدلر، سویندر؛ 2007).
تشخیص و کنترل:
اکنون باید دید تشخیص اولیه اختلال بیش فعالی چگونه است و راه کار مناسب برای کنترل آن چه میتواند باشد؟
برای تشخیص بیش فعالی آزمایش پزشکی خاص و یا تصویر برداری وجود ندارد و این تشخیص عملا توسط متخصصین حوزه روان با استفاده از چک لیست اعلامی که از طرف خانواده و محیط اجتماعی کودک عنوان میگردد قابل بررسی و کشف است. بیش فعالی غالبا با اختلالاتی همچون ناتوانی در یادگیری و مشکلات عاطفی ممکن است اشتباه گرفته شود و شباهت علائم در خانه و مدرسه و هماهنگی معلم و اولیا در تشخیص و کمک به این کودکان کمک کننده است (ملک پور، شریعت، قمرانی؛ 1394).
از مهمترین نشانه هایی که میتوان برای اختلال بیش فعالی از آنها در اینجا یاد کرد پر تحرکی ، تکانشگری و بی توجهی است . توصیه به اولیای دانش آموزانی که این علائم را هم در خانه و هم در مدرسه از خود بروز میدهند این است که با مراجعه به درمانگران حوزه روان هرچه سریع تر از انواع گوناگون درمانهای موجود استفاده کنند، تا بتوانند از جدا افتادن فرزندشان در محیط های دوستی و اجتماعی جلوگیری به عمل آورند و کودکشان را با شخصیت واقعی اش به جامعه بشناسانند . در گذشته تشخیص این اختلال تا سال اول دبستان انجام نمیشد، اما اکنون با توجه به حضور کودکان در سالهای پیش دبستانی این امر زودتر ممکن است و به شناسایی و درمانشان کمک میکند(کمیته فرعی اختلال توجه و بیش فعالی آمریکا؛ 2011).
در اینجا چند توصیه کوتاه برای همراهی خانواده ها با کودک بیش فعال ارائه میدهیم تا این همنشینی را دلنشین¬تر و راه را برای رشد کودک هموارتر کنیم. از جمله این راهکار ها میتوان به گوشزد کردن نکات مثبت کودک به او، قاطعیت در تصمیمات، گوش دادن به صحبت های کودک با صبوری، سپردن کارها و مسئولیت های ساده به کودک که بتواند به راحتی از پس آنها بر بیاید و در نهایت انتقاد نکردن دائم از رفتار اشتباه کودک که بر اثر علائم بیش فعالی اتفاق میافتند. در کنار این اقدامات ورزش هایی مانند یوگا و تای چی نیز در رابطه با این کودکان کمک کننده است و به آنها در بالا بردن تمرکز و آرامش یاری میرساند(کمیته فرعی اختلال توجه وبیش فعالی آمریکا؛ 2011).
حرف آخر:
در پایان یادآور میشویم تمام کلافگی و خستگی والدین مخصوصا مادران کودک بیش فعال طبیعی است . آنها حق دارند که گاهی تاب و تحمل شرایط برایشان دشوار باشد. همراهی همسر و خانواده و درک شرایط کمک کننده ی بسیار بزرگی است و نمیتوان نقش آن را در آرامش و بهبود شرایط خانواده نادیده گرفت. بنابراین خانواده ها و اولیای مدرسه را به همیاری و درک در این زمینه تشویق میکنیم، با این نوید که اکثر کودکان دارای این اختلال در سنین نوجوانی بهبود میابند (کمیته فرعی اختلال توجه و بیش فعالی آمریکا؛ 2011).
با آرزوی بهروزی برای تمام کودکان سرزمین ایران.
منابع:
مشهدی، علی. (2015). راهنمای جامع مدیریت اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی (ADHD): آنچه والدین لازم است بدانند.
ملک پور, مختار, شریعت, ارغوان, & قمرانی. (2015). اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی زوجین بر میزان علائم نقص توجه و بیشفعالی دانشآموزان. پژوهش های علوم شناختی و رفتاری, 5(1), 95-106.
APA, A. P. A. (2013). Diagnostic and statistical manual of mental disorders. The American Psychiatric Association.
Able, S. L., Johnston, J. A., Adler, L. A., & Swindle, R. W. (2007). Functional and psychosocial impairment in adults with undiagnosed ADHD. Psychological medicine, 37(1), 97-107.
Felt, B. T., Biermann, B., Christner, J. G., Kochhar, P., & Van Harrison, R. (2014). Diagnosis and management of ADHD in children. American Family Physician, 90(7), 456-464.
Subcommittee on Attention-Deficit/Hyperactivity Disorder, Steering Committee on Quality Improvement and Management. (2011). ADHD: clinical practice guideline for the diagnosis, evaluation, and treatment of attention-deficit/hyperactivity disorder in children and adolescents. Pediatrics, 128(5), 1007-1022.
یکی از چالش های مهمی که والدین با آنها روبه رو هستند بحث دروغگویی فرزندان است .
خیلی از والدین از اینکه فرزندشان دروغ می گوید ابراز ناراحتی می کنند و در پی درمان آن هستند .
در این نوشتار قصد داریم در این مورد و دلایل آن باهم صحبت کنیم .
یادمان باشد فرزندان ما دروغگو به دنیا نمی آیند ، آنچه باعث دروغگو شدن آن ها می شود رفتار ، عملکرد و واکنش ما به عنوان بزرگسال است که باعث دروغگو شدن آنها می شود .
بسیاری از بچه ها از دروغ گفتن توجه گرفته اند و برای همین است که وقتی یک بار مساله ای را خلاف آن طور که هست بیان می کنند ( نام گذاری مجدد برای دروغگویی ) آن رفتار واکنش متفاوت والدین را به دنبال داشته و برای همین دوباره آن رفتار را تکرار می کنند ، چرا که بعضاً شاهد این هستیم که متأسفانه فرزندانمان از رفتارهای مثبتی که دارند واکنشی از سمت ما والدین دریافت نمی کنند اما به محض اینکه خلاف نظر ما را انجام دهند فوری واکنش ( بعضاً هم واکنش منفی ) از خود نشان می دهیم .
دلیل دیگر دروغگویی فرزندان این است که اکثر بچه ها پس از اعتراف به خطای خود معمولاً از مجازات و توبیخ والدین مصون نخواهند بود و مورد شماتت آنها قرار می گیرند .
در حقیقت توبیخ و تنبیه بزرگترها است که فرزندان را به سمت دروغگویی سوق می دهد . چرا که فرزندان در ارتباط مداوم و تجربه با والدین کم کم یاد میگیرند و متوجه می شوند که راست گویی موجبات زحمت برای آنهاست و دروغگویی برعکس برای آنها سودمند هست ( هرچند کوتاه مدت) و کم کم ناچار می شود برای دفاع از خودش به دروغ متوسل می شود و این چنین است که ما با یک فرزند درغگو روبه رو می شویم .