دانش‌آموزم امروز هم برای ناهارش قرمه‌سبزی آورده بود. چند روزه همین غذای تکراری رو میاره. کلاس سومه؛ خیلی ناراحتم براش. میدونید چرا؟! مادرش چند وقت پیش خودکشی کرد و الان مادربزرگش اول هفته میاد برای یه هفته براشون غذا میپزه و میره. یه برادرم داره دو سال بزرگ‌تر از خودش. وای خدایا کمک‌شون کن، دلم کبابه براشون. اون یکی مادربزرگ‌شون چند وقت پیش فوت کرده بعد مادرشون نتونسته داغ مادرش رو تحمل کنه. یه شب خودکشی میکنه و تا برسوننش بیمارستان دیگه دیر میشه و تموم می‌کنه. الان بابای بچه‌ها هم داغونه. چه زندگی هم داشتن خوب و خوش. زن و شوهر عاشق هم بودن. با همکارا رفتیم خونه‌شون، وضع مالی‌شونم خوب بود. دو تا بچه‌‌ی دوست داشتنی و آقا. واقعا حیف شد....
ماجرایی که گذشت را خانم معلمی از آشنایان برای‌مان تعریف کرد. واقعا ناراحت کننده بود. خانم بعد از مرگ مادرش دچار افسردگی شده و به جای اقدام برای درمان دست به خودکشی زده است.
سوگ یکی از دلایل خودکشی افراد است. وقتی انسان به شخص یا چیزی دلبستگی زیادی داشته باشد؛ اگر آن را از دست بدهد ممکن است نتواند این فقدان را تحمل کند و در اثر این غم و اندوه، دچار اختلالات روانی شده و در پی آن از ادامه‌ی زندگی عادی‌اش باز می‌ماند. و در نهایت احتمال دارد فرد برای رها شدن از این زندگی خسته کننده اقدام به خودکشی کند. ممکن است چنین اتفاقی برای هرکسی بیفتد(چون مرگ عزیزان یا ورشکستگی مالی و غیره جزء امورات زندگی‌ دنیوی هستند و زندگی هیچ کس از این موارد مستثنی نیست). پس قبل ازین که دیر شده و فرد خودکشی کند باید اختلال روانی فرد درمان شود. اگر شما یا اطرافیان‌تان هم با این مسئله مواجه شدید و زندگی عادی‌تان مختل شده برای پیشگیری از اتفاقات ناگوارتر به مشاور روانشناسی کاربلد و متبحر مراجعه کنید. اگر متخصص سلامت روان تشخیص دهد نیاز به دارودرمانی دارید حتما پیش روان‌پزشک هم بروید و دوره روان‌درمانی و دارودرمانی‌تان را کامل کنید تا بتوانید با حال خوب به زندگی عادی خود ادامه دهید.

نمی‌دونم چرا هر چی بدبختی و مشکل برای منه. والا نگاه می کنم به دور و برم می‌بینم همه خوب و خوشن، مردم چه ازدواجایی می کنن و چه زندگی دارن. اصلا به شانس و اقباله! من هیچ وقت تو هیچی شانس نداشتم. خسته شدم ازین زندگی، کارم شده گریه کردن. همش عصبی‌ام و با خدا درگیرم؛ میگم خدایا نمی‌شد این همه سختی به من نمی‌دادی تا منم مثل بقیه خوش باشم...
قسمتی از صحبت‌های صبا خانم را خواندید، مراجعی که از زندگیش شاکی بود و فکر می کرد بدبخت‌‌تر از او نیست.
شما چطور؟ از زندگی‌تان راضی هستید و احساس خوبی دارید؟ یا مثل مراجع من، خودتان را بدبخت می‌‌بینید و بقیه را خوشبخت؟!
به یاد داشته باشید چگونه فکر کردن ما در مورد زندگی‌ و اتفاقاتش، نوع احساسات ما را در پی خواهد داشت. به تبع آن، این احساسات خوشایند یا ناخوشایند، حال خوب یا بد روانی و جسمی را به همراه دارد. وقتی شخص با خود فکر کند که مشکلات فقط برای اوست و مدام آن‌ها را تکرار کند دچار احساسات منفی و فشار عصبی شده و سلامت روانش به خطر می‌افتد. کسی که دچار ناراحتی روانی بشود اموراتش مختل شده و نمی‌تواند زندگی عادی‌اش را ادامه دهد. پس اگر شما هم مثل صبا خانم هستید سعی کنید فکرتان را اصلاح کنید، مشکلات و احساسات منفی‌ را مدام تکرار نکنید تا بتوانید با حال خوب به امورات زندگی‌تان بپردازید. با خود بگویید که مشکلات جزء لاینفک زندگی بشر هستند و هیچ کس از این امر مستثنی نیست. شاید جمله‌ی "باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید" را بارها شنیده باشید. باید بدانید و باور داشته باشید که همه در زندگی خود مشکلی دارند؛ فقط این‌که نوعش فرق می‌کند و سعی کنید این باور را با خود مرور و تکرار کنید. همان طور که خداوند می‌فرماید: أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لايُفْتَنُونَ؛ آيا مردم گمان‌كردند همين كه بگويند: ايمان آورديم به حال خود رها‌ مى‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟!(آیه‌ی‌۲ سوره‌ی مبارک عنکبوت). خالق هستی با توجه به ظرفیت هر کس، برایش مشکل خاصی را قرار داده تا میزان ایمانش را بسنجد و این خاصیت زندگی دنیوی است.

رابطه زوجین رابطه ای منحصر به فرد با نقش ها و ارزش های منظومه زن و شوهری می‌باشد که از خانواده مبدا تاثیر می‌پذیرد. ازدواج به عنوان یکی از مهمترین چرخه های زندگی ، چالش ها و تکالیف خاصی دارد. عبور موفق از این مرحله ، زوجین را برای داشتن فرزند و مراحل جدید آماده می‌سازد. زوج ها با عواملی که مربوط به گذشته هر یک می باشد و اختلاف فرهنگی و میراث روانشناختی والدینشان  وارد یک رابطه دوتایی می‌شوند که ورود و تشکیل هر سیستمی نیازمند مهارت و یکپارچگی و حفظ تعادل است. هرگونه رقابت جویی ، ناارزنده سازی ، عدم درک و حمایت نشدن باعث افزایش اضطراب و ناامنی در نظام خانواده می‌شود و صمیمیت زوجین را که از مولفه های اساسی رابطه سالم است تهدید می‌نماید. زوجین اسطوره هایی درباره همسر ، رابطه و ازدواج دارند که از خانواده اصلی جامعه و رسانه گرفته شده است و نقش حیاتی در رابطه زوجی ایفا میکند. این اسطوره ها نیاز به مواجهه بازبینی و اصلاح دارد و فقط از طریق گفتگو انجام پذیر است. برخی از آنها :
۱.ما باید همیشه خوشحال باشیم.
۲.همیشه با هم باشیم.
۳.همیشه بر سر هر موضوعی توافق داشته باشیم.
۴.ذهن خوانی همسر و اینکه می‌دانیم او چه فکری دارد.
۵.رابطه خودش اتفاق میفتد و نیاز به صحبت و تلاش ندارد.
۶.نیازی به دوستان و خانواده نداریم.
۷.اگر مشکلی باشد مقصر باید پیدا شود.
۸.اگر با هم فعالیت کنیم بهم نزدیکتر هستیم.
۹.هرکس نقش خودش را داسته باشد و انعطاف پذیری باعث انتظار بیشتر می‌شود.
۱۰.در صورت صحبت و حل تعارض اگر به نفع من نباشد آن را نمی‌پذیرم.

باور غیرمنطقی در ابتدای ازدواج این است که آنها می بایست در تمامی موارد با هم توافق داشته باشند و اگر اینچنین نباشد به بحث و زورگویی برای برنده شدن تلاش می‌کنند.

وجود تعارض و اختلاف در زندگی زناشویی امری طبیعی است. زوجین شاد و سالم  داشتن اختلاف نظر با همدیگر را تضاد و دشمنی معنا نمی‌کنند ، آنها می‌توانند بپذیرند که همسر ممکن است در زمینه سیاست ، مذهب ، نوع انتخاب برنامه تلویزیونی ، چیدمان خانه ، نحوه پوشش ، مدل مو ، سطح و میزان رفتار و آمد با خانواده‌ها با من توافق نداشته باشد ولی مرا دوست دارد ، یک مرد انطباق‌ پذیر می‌پذیرد که همسرش در یک خانواده کم جمعیت رشد کرده و نمیتواند در کنار خانواده با مرزهای بسیار در هم تنیده معاشرت طولانی کند. یک زن انعطاف‌ پذیر که خودش شخصیتی بسیار برونگرا دارد ، همسرش را به خاطر منفعل بودن و عدم جراتمندی و ابراز نکردن احساسات عمیق زیر سؤال نمی‌برد ، می پذیرد چنین اختلاف سلیقه ای ممکن است به سبب تفاوت شخصیت یا فرهنگ خانوادگی یا حتی عدم آگاهی و آموزش باشند.


زوجین سالم توانایی مواجهه با تعارض ها و درک متقابل ، احترام ، خودمختاری در عین با هم بودن ، حل مسایل ، عدم سرزنش و کنترل گری ، مشارکت در وظایف ، داشتن فلسفه مثبت درباره رابطه ، فعالیت های لذت بخش ، مرزبندی و توجه به نیازهای فردی از جمله معاشرت و تفریحات فردی و اجتماعی خویش جهت تحکیم رابطه را دارند.
در این میان استرس های عمودی و افقی مانند حوادث غیر قابل پیش بینی ، مرگ عزیزان ، ازدواج فرزندان ، تولد فرزندان ، مرگ ، تصادف ، بیماری مزمن ، سرطان ، انتظارات و آداب و رسوم و اسرار و میراث روانشناختی نسل های گذشتگان ، در مراحل چرخه زندگی خانوادگی میتواند تعارضاتی رو بوجود آورد. از اين‌رو می‌بایست به تکالیف خاص هر مرحله آگاه بوده و با همکاری و حمایت و ارزیابی فشارهای وارد بر رابطه زوجی را ترمیم و بازسازی کرد 🌿

اتخاذ جهان بینی:  همسر من دوست من است 🪷
در چرخه روابط زوجین قطعا تعارض و فراز نشیب هایی وجود دارد که زوج ها برای داشتن رابطه خوب باید با حفظ فردیت به آن ها بپردازند
زوجین می‌بایست از خودمحوری به سمت شکل گیری هویت زوجی و باهم بودن به معنای "مابودن" حرکت کنند. زمانیکه شخص در رابطه زوجی علایق خودمحورانه خویش را رها کند و بر مفاهیم همسر خوب بودن و منصفانه رفتار کردن ، حمایت و امنیت روانی و احترام متقابل ، مراقبت تاکید کند بستر صمیمیت شکوفا می‌شود. نزدیکی عاطفی یعنی در دسترس یکدیگر باشند در عین حال هویت فردی خویش را حفظ کنند بدین معنا که افکار و احساس و ارزشهای خود را دارد و نسبت به عقاید و باورهای دیگری گشودگی و انعطاف پذیری دارد.

در یک زندگی شاد و سالم زوجین با مهارت گفتگو و ابراز وجود اصیل و تاب آوري و پذیرش تفاوت ها برای رشد و تغییرات مثبت تلاش می‌کنند.
زوجین ، فرزندپروری ، ارتباط ، سلامت روان.

تا حالا شده با رفتن به مهمانی حال‌تان خوب شده باشد؟ اگر تجربه‌‌اش را نداشتید؛ حتما سعی کنید در برنامه‌ی هفتگی‌تان وقتی را برای برگزاری دورهمی بگذارید. چون انسان به طور ذاتی موجودی اجتماعی‌‌ست که برای ادامه‌ی زندگی‌اش به دیگران نیاز دارد. بعضی وقت‌ها حفظ سلامت روان و در پی آن سلامت جسمی فرد، به روابط اجتماعی و معاشرت‌های مثبت و موثر با دیگران بستگی دارد. شاید برای هر یک از ما پیش آمده که با افکار منفی در مورد زندگی، حل نشدن مسائل و مشکلات، امورات روزمره و غیره درگیر باشیم. وقتی ما تنها هستیم ناخودآگاه این افکار منفی بیشتر به ذهن ما رفت و آمد می کنند و در نتیجه‌ دچار احساسات ناخوشایند می‌شویم و این حال بد، ممکن است سلامت روان و جسم ما را به خطر بیندازد. پس برای داشتن حال خوب، باید افکار منفی را از ذهن‌مان بیرون کنیم. یکی از راه‌های دور کردن این افکار، وارد شدن در جمع و تنها نبودن است‌. وقتی در دورهمی‌ها و جمع با بقیه مشغول باشیم، حواس ما به موضوع دیگری پرت شده و از افکار منفی خلاص می‌شویم و حال خوب را تجربه می کنیم.

آیا فکر میکنید ارتباط شما با والدین سرمنشا استرس و اضطراب است ؟
آیا شما را کنترل می‌کنند و مهارت چالش پذیری و استقلال را از شما محروم می‌کنند و از تصمیمات شما ناخشنودند و بابت تصمیم هایتان احساس بی‌کفایتی میکنید ؟
آیا احساس به اندازه کافی خوب نبودن میکنید ؟
اگر والدین شما پیوسته به لحاظ عاطفی ، فیزیکی به شما آسیب میزنند و کنترل تمام وجودتان را دارند و اجازه ابراز وجود و خلاقیت را در شما خفه کرده اند ، در اثر تلنبار چنین تجربیات آسیب زای غم ، خشم و شرم و مسائل حل نشده عاطفی شما در بزرگسالی نیز اضطراب و درد را تجربه خواهید کرد مگر با شناسایی و ترمیم جراحت های هیجانی کودکی به زندگی و احساس خویش جان دوباره ببخشید .
متاسفانه از این والدین به عنوان سمی یاد می‌شود اما من می‌گویم والدین ناآگاه و آسیب دیده که خودشان هم در رشد و تجربه احساساتشان زخم خورده اند. بنابراین خودانگیختگی و نگاهی همدلانه را جایگزین نگاه خصمانه و حس قربانی بودن کنیم و برای پرورش ظرفیت های درون روانی خویش با تاب آوری و شهامت سری به جای زخم های عاطفی مان بزنیم و بعد ترمیم آنها با شفقت ورزی به خود و بخشش والدین از حقوق انسانی خود دفاع کنیم🌿

اتصال به اینترنت قطع شده است