دختر خانمی ۲۵ ساله با قیافه معمولی مراجعم بود. ایشان برای مشاوره پیش از ازدواج وقت گرفته بودند؛ البته تنها بدون آقای خواستگار. بعد از چند جلسه صحبت و آشنا شدن خانواده ها و خواستگاری رسمی، دختر خانم هنوز برای دادن جواب قطعی مردد بودند. با اینکه از لحاظ اعتقادی و فرهنگی و سایر موارد مشکل خاصی در میان نبود. حدس می زنید علت تردید دختر خانم چه بود؟!
به گفتهی ایشان آقا پسر قدشان کوتاه و ظاهرشان لاغر اندام است و این باعث شده نتوانند تصمیم بگیرند. از مراجع پرسیدم ملاکهایتان برای انتخاب همسر را به تربیت الویت بگویید. وقتی معیارها را برشمردند اصلیترین آنها ظاهر و قد بود (با این حال که خودشان ظاهر معمولی و قد کوتاهی داشتند)، حتی در خیالشان قد هم مشخص کرده بودند. ۱۸۰ سانت!
توجیهشان این بود که "خواستگارم چون قدش فقط چند سانت از من بلندتره و لاغر هم هست قدرت مردانه نداره، نمیشه به عنوان مرد بهش تکیه کرد، وقتی در خیابان با هم راه بریم به هم نمیایم و ممکنه بقیه ما را مسخره کنند، فامیل هم خیلی حرف میزنند، همین الآنش پدرم میگه این آقا خیلی ریزه، ابهت مردانه نداره و ازین حرفا..."
به نظر شما دلایل این خانم منطقی و عاقلانه است؟ آیا زیبایی ظاهری و قد بلند و هیکل چهارشونه خوشبختی می آورد؟ آیا حرف مردم مهم است؟
خیر این طور نیست خوشبختی نه کیلوییست و نه سانتی. و نه حرف و دخالت مردم مهم. اینها افکار و باورهای غیر منطقی هستند که افراد در ذهن و رویاهای خود در مورد همسر آیندهشان ساختهاند و فکر می کنند حتما باید صبر کنند تا موردی مثل آنچه در خیالشان میگذرد پیدا شود تا ازدواج خوب و زندگی قشنگی داشته باشند. در صورتی که این گونه نیست بعد از یک مدت زندگی، ظاهر و قد برای زوجین عادی میشود. آنچه مهم است اعتقادات، اخلاق،صداقت، تلاشگر بودن و.... است که خوشبختی و آرامش را برای زوجین به همراه میآورد. حرف و نگاه اطرافیان، آشنا و فامیل هم اهمیتی ندارد.
پس اگر شما هم مانند مراجع من هستید؛ بهتر است نقصهای خودتان را هم در نظر داشته باشید و در باورها و فانتزی های ذهنیتان در مورد ازدواج و حرف دیگران تجدید نظر کنید تا بتوانید برای داشتن ازدواج موفق، درست و منطقی تصمیم بگیرید.
اضطراب :"نگرانی و ناراحتی و استرس شدید در برابر موقعیت های استرس زا و ناخوشایند است ،بطوریکه بر انجام کارهای روزمره زندگی اثر بگذارد و باعث اختلال آنها شود."
عوامل اضطراب زا:
دانشمندان عوامل اضطراب زا را به سه دسته تقسم کردند:
1.عوامل درونی 2.عوامل اجتماعی- محیطی 3.عومل زیستی
عمده ترین عوامل اضطراب زای درونی:
1.طرز تفکر و نگرش: چگونگی و نحوه تفسیر و برداشت از حوادث اطراف، و همچنین نحوه عکس العمل انسان نسبت به حوادث اطراف.
2.بی معنا بودن زندگی
علیرغم اختلاف نظرهای دانشمندان روان شناس در مورد معانی و منابع معنا و راه های دستیابی به معنا در زندگی،همه ی دانشمندان به اتفاق معنا داشتن زندگی را به عنوان مسئله ای حیاتی و سرنوشت ساز می دانند.
فرانکل دانشمند روان شناسی که در معنایابی زندگی،تحقیقات زیادی داشته است ،دستیابی به معنای زندگی را مهمترین انگیزه انسان برای زندگی می داند.
مقدمه:
خانواده قدیمی ترین سازمان اجتماعی است که از بدو پیدایش انسان وجود داشته است و در هسته مرکزی سازمانهای اجتماعی گسترده تر قرار گرفته و بخش مهمی از سلامت روان افراد جامعه را تامین می کند(دیماتئو، 1390).
مباحث مربوط به زنان بنا به نقش پررنگ آنها در خانواده، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. اگر چه زنان در مقایسه با مردان عمر طولانی تری دارند، اما بیش از مردان در معرض مشکلات مربوط به سلامت روان قرار می گیرند. در کل، خطر پذیری زنان در برابر مسائل بهداشت جسمانی و روانی تحت تأثیر عوامل پیچیده ی زیستی، روانی و اجتماعی قرار دارد؛ و به دلیل تعامل و کنش متقابل و نامشخص این عوامل، بهداشت روانی زنان به لحاظ شیوع در اختلالهایی چون افسردگی، اضطراب و استرس و نیز سیر و شروع مشکلات، متفاوت از مردان است (سهرابی و همکاران ،1390).
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) بهداشت (سلامت) روانی عبارتست از حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، ونه فقط فقدان بیماری (گنجی، 1401).
با وجود اينكه موضوع و هدف اصلي تمامي مكاتب روانشناختي دستيابي وتامين سلامت روان انسانهاست، اما هر يك از مكاتب تعريف متفاوتي را از سلامت روان ارايه داده اند. از ديدگاه زيست شناختي، بهداشت رواني به معناي نبود علايم بيماري است. از ديدگاه مكتب روانكاوي، سلامت روان به معناي سازگاري فرد با خود و با خواسته ها و فشارهاي جامعه است. از ديدگاه نظريه پردازان مکتب انسان گرایی، انسان سالم كسي است كه استعدادهاي خود را شكوفا سازد و به كمال مطلوب وايده آل برسد برطبق نظر مازلو افراد برخوردار از سلامت روان، نيازهاي سطوح پايين را برآورده كرده اند و اختلال روان شناختي ندارند (فیست وفیست 1401).
بالاخره رفتار گرايان، سلامت روان را به معناي وجود رفتار سازگارانه و عدم رفتار ناسازگارانه در فرد مي دانند. اسکینركه يكي از نظريه پردازان مكتب رفتارگرايي است بر اين باور است که انسان سالم كسي است كه تایيدات اجتماعي بيشتري را به خاطر رفتارهاي مناسبش، از محيط و اطرافيان دريافت كند(فیست وفیست 1401).
نظر به تعاريف ارايه شده از مكاتب گوناگون ميتوان چنين نتيجه گرفت كه: سلامت روان گوياي رفتار موزون و هماهنگ با جامعه و شناخت و پذيرش واقعيتهاي اجتماعي و قدرت سازگاري با آنها و شكوفايي استعدادهاي ذاتي است به گونه اي كه ارتقاي سلامت روان در جامعه موجب بهبود كيفيت زندگي ميگردد (کیمیایی ،خادمیان وفرهادی 1390).
یکی از ضروریترین نیازهای بشریت در رسیدن به سلامت روانی، اخلاق و پایبندی به اصول آن است. انسان زمانی میتواند به سلامت وآرامش روانی برسد که در سایه ایمان و اخلاق زندگی کند. شرط اصلی پایبندی به اخلاق، پرهیز از سقوط در پرتگاه شهوات حیوانی است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در حدیثی، بزرگترین زمینه سقوط اخلاقی را افتادن مردان و زنان در دام شهوات جنسی میداند.
تجربه وعلم روانشناسی نشان داده است که ظاهر در باطن و روح موثر است کما اینکه روح و اوصاف آن نیز درظاهر تاثیردارد یعنی اصل تاثیر و تاثرمتقابل بین ظاهر و باطن انسان حاکم است و قابل تسری به حجاب وعفاف به عنوان دو ارزش راستین برای انسان ها که برگرفته از اعتقادات ناب دینی و باورهای پاک الهی است ، یکی پوشش ظاهراست ودیگری کوشش باطنی، یکی نماد بیرونی در دیدگان افراد جامعه ودیگری نمود درونی درسازمان دهی اعضا، مدیریت چشم وگوش ودل و دیده دارد تا هریک درمرحله ای صحیح و سازنده بکارگرفته شوند ودر مرزهای ممنوع الهی متوقف شوند (مطهری 1387).
سلامت روان زنان، خانواده و جامعه
از نظر روانی، زن دارای عواطفی رقیق و قلبی مهربان و دارای غریزه پرستاری و مهرورزی و صلح جویی و به طور طبیعی یک زن سالم بدور از پرخاش ، جنگ و خصومت است. از این رو وجود او می تواند تعدیل کننده احساسات خشونت بار و جنگجویانه مرد در بیرون و در خانه باشد. سلامت روان در زنان موجب شادي و نشاط و بالا رفتن حس اعتماد به نفس در آنان ميشود، فقدان آن اضطراب، استرس، دلهره و نا اميدي از زندگي را به همراه خواهد داشت (الفسون، 2002). از برکت همین ویژگی زن سالم در خانه و خانواده انتظار می رود که زن در خانواده اثر آرامبخشی و ایجاد بهداشت روانی داشته باشد و در خانه برای اعضای آن آسایش و تعادل روانی به بار بیاورد و محیط زندگی عاطفی و شیرین شود حتی این عاطفی و لطیف شدن آن از خانه به جامعه منتقل گردد.
یکی از تفاوتهای آشکار بین زن و مرد تفاوت در میزان عواطف و احساسات است. خداوند متعال احساسات و عواطف زن را قویترو متنوعتر از مرد قرار داده است. نقش این عواطف در زندگی انسان بسیار مهم و حیاتی است به طوری که بدون وجود آن، ادامه زندگی ناممکن میشود. این نقش میتواند به دو جهت باشد: اول منبعی مهم و عاملی اصلی برای آرامش و سکون در زندگی زناشویی است و دوم مسئولیت مادری است که آفرینش بر عهده زن قرار داده است. این مسئولیت استعداد مادری زمانی میتواند فعلیّت پیدا کند که روح و روان زن سرشار از عاطفه باشد، تا با تربیت فرزندان، عواطف انسانی را به آنها منتقل کند؛ عواطفی که جامعه انسانی شدیداً به آن نیازمند است و تمام مصایب ومشکلات دنیای کنونی بشریت از کمبود آن نشاَت میگیرد.
آنچه در اینجا توجه به آن بسیارحائز اهمیت است، این است که چگونه باید از این منبع بسیار با ارزش حفاظت کرد و در رشد و گسترش آن کوشید تا خرابی و فساد در آن راه نیابد و نسل بشری متضرر نگردد؟
حجاب تاَمین کننده وحدت روانی زنان است و برای سلامتی روان آنها ضروری است چرا که زن عواطف و احساسات قویتری در برابر مرد دارد، از نظر روانی نفوذپذیرتر از مرد است؛ یعنی از عوامل بیرونی بیشتر از مرد متاثّر می شود. این تأثّر و نفوذپذیری وقتی از یک منبع، یعنی از سوی شوهر باشد، باعث می شود وحدت و یگانگی روانی زن حفظ شود؛ ولی وقتی زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر می شود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار می گیرد و وحدت روانی او از بین می رود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی میشود(جلالی ،۱۳۸۲)،
از ثمرات حجاب برای زن،گرانبهاتر شدن او برای مرد و در نتیجه، به وجود آمدن عشق است که لذتبخشترین عواطف انسانی است. نیاز به دوست داشتن و محبوب دیگران واقع شدن، همچنان که«مزلو» در سلسله مراتب خود به آن اشاره کرده، یکی از نیازهای مهم هر انسان است. میزان این نیاز در زنان بیش از مردان است؛ زیرا موجودیت روانی و شخصیتی زن به این است که مورد توجه و محبت دیگران، به ویژه نزدیکانش مثل پدر، مادر، شوهر و فرزندان واقع شود، به طوری که اگر این جایگاه را نداشته باشد امید خود را در زندگی از دست میدهد؛ به عبارت دیگر، شکست در عشق، شکست درهمه چیز اوست.
ویل دورانت نیاز اصلی زن در زندگی زناشویی را مورد محبت و توجه مرد واقع شدن میداند و در این باره مینویسد: «زن وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه به او مایه حیات اوست.» و در جای دیگر مینویسد: «میگویندزنان بیشتر به دنبال ستایشها و تحسینهای مطلق و مبهم مردانند و بیشتر میخواهندکه مردان به خواست آنها توجه کنند و این امر از میل آنها به لذت جنسی بیشتر است؛ در خیلی از موارد لذت محبوب بودن آنها را بیشتر خرسند میسازند» (دورانت ،۱401)
در مقابل، اگر زنان مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گیرند و یا تحقیر شوند، بیش از دیگران در معرض ناراحتیها ومشکلات روانی قرار میگیرند و سلامت روانی خود را از دست می دهند. آنان زمانی میتوانند این نیاز را در خود تأمین کنند که ارزش واقعی خود را به عنوان یک انسان از دست ندهند. مسئله مهم این است که زن از چه راهی میتواند ارزش واقعی خود را حفظ کند؟ اسلام و سایر ادیان الهی بهترین عامل حفظ ارزش زن را «حجاب» میدانند. بیتردید حجاب و خودداریهای ظریفانه زن، او را در نظر مرد محبوب میکند و مرد را آماده فداکاری و جانفشانی برای او میکند. در واقع نقش مهم حجاب برای زن، حفظ جایگاه معشوقیت اوست.
شهید مطهری(1385) نیز در این باره میگوید:«فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص، از لحاظ روانی، عامل خوشبخت کردن او به شمار می رود؛ درحالی که در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم وزندانبان به شمار میرود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود.
مونتسکیو درکتاب روح القوانین می نویسد :قوانین طبیعت حکم می کند زن خوددار باشد زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیشتری دارد. بنابراین تضاد بین آنها را می توان با حجاب از بین برد. و بر اساس همین اصل تمام ملل جهان معتقدند که زنان باید حجاب داشته باشند( طیبی نیا واحمدی ،1392).
نتیجه گیری :
با توجه به اينكه سلامت روان داراي ماهيت برونزا (محيط خانواده، جامعه ومحیط کار) و درون زا (جسماني، عاطفي، انگيزشي، رفتاري و روانشناختي (است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت حفظ اخلاق و ایمان جوامع و برقراری صلح و صفا بستگی زیادی به حفظ حجاب و حریم زن و مرد دارد. حجاب ازجمله در زمینه پوشش و به تبع آن عفاف دارای کارکرد هست وکارکرد آن هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی است. در بعد فردی کارکرد حجاب ،پاسخگویی به نیازهای فطری خوداستتاری وتامین امنیت در برابر شرایط جوی است و در بعد اجتماعی کارکرد آن هویت بخشی و امنیت اجتماعی است.
مهمترین دلیل حجاب زن، حضور عفیفانه او در اجتماع است تا سلامت خود و سلامت خانواده و به تبع آن سلامت جامعه را پی ریزی کند و از حرکات بیمارگونه اجتماع به سمت روان پریشی و ناهنجاری جلوگیری نماید. قرآن کریم نیز حریم عفاف وحجاب را نخستین حرکت سامان بخش وسلامت آفرین اجتماع می داند(طیبی نیا واحمدی، 1392). اینجاست که ما میتوانیم به ارزش حجاب و پوشش زن پی ببریم و آن را به عنوان عاملی مهم در حفظ اخلاق و راهی برای رسیدن به سلامت روانی زنان و بالتبع سایرافراد جامعه محسوب کنیم.
منابع :
1-جلالی ،زینب. (1382 ). جزوه حجاب ازدیدگاه روانشناسی، قم، انتشارات مؤسسه ا مام خمینی ( ره)
2- دورانت ، ویلیام جیمز. (1401) ، لذات فلسفه ،ترجمه عباس زریاب خوئی، چاپ سی و چهار ،تهران، انتشارات علمی وفرهنگی
3-دیماتئو، ام رابین. (1390). روانشناسی سلامت. ترجمه موسوی اصل، مهدی. تهران: انتشارات سمت.
4- سهرابی، فرامرز. دارینی، مهرنوش و داوودی، حسین. (1390). اثربخشی روش آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر کاهش استرس، اضطراب و افسردگی زنان شاغل. مطالعات روانشناسی بالینی، شماره 5: 50-29
5-طیبی نیا، موسی واحمدی، حبیب. (1392 ). مدل یابی معادلات ساختاری حجاب وعفاف، مجله علمی پژوهشی زن وجامعه : 4،(4 )
6- فیست ،جس وفیست ،گریگوری. (1401). نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سیدمحمدی، چاپ بیست و سوم ،تهران: نشر روان
7-کیمیایی، سید علی، خادمیان، حسین وفرهادی، حسن. ( 1390). حفظ قرآن وتاثیرآن برمولفه های سلامت روان، فصلنامه علمی، پژوهشی جامعه شناسی زنان : 2( 4)
8-گنجی ،حمزه. (1401). بهداشت روانی، تهران: انتشارات ارسباران
9-مطهری ،علی. ( 1387). عفاف ، حجاب وچشم اندازها. مجله زنان شیعه ،14(11):49-29
10-مطهری ،مرتضی. (1385). مجموعه آثار، ج19، تهران، انتشارات صدرا
11-Olfson, M. National trends in the outpatient treatment of depression. WJAMA,2002, 287(2):203
مقدمه:
آیاتابه حال ازخودسوال کرده ایدکه من چه کسی هستم؟چقدرخودم رادوست دارم؟به چه اندازه میتوانم باسختی های زندگی کناربیایم؟نظردیگران چقدرروی زندگی من تاثیرگذاراست؟...
اینهاسوالاتی هستندکه افرادبایدازخودبپرسند.ولازمه ی جواب دادن ب این سوالها"خودآگاهی"است.
خودآگاهی،توانایی شناخت خودوآگاهی ازخصوصیات،نقاط ضعف وقدرت،توانایی هاوناتوانی هااست.
خودآگاهی یعنی افرادچگونه به خودنگاه میکنندوبراساس این نگاه چه احساسی نسبت بخوددارند.ومهمترین اصل برای بدست آوردن مهارت های زندگی داشتن خوداگاهی ازخودمان است.ابتدابایدخودمان وخواسته هایمان رابشناسیم تامتوجه رفتارهاوافکارمان نسبت به پیرامونمان باشیم.بطورکلی خوداگاهی زیربنای تمام مهارت های زندگیمان است.ک میتوان گفت کلیدیترین مهارتهایی است ک هرفردبایدمجهزبه آن باشدبرای شناخت شخصیت خودتابدانداطلاعات ورودی به درون مغزش چگونه پردازش میشودودرمقابل کنش های دیگران چه واکنشی نشان میدهد.
اینکه بیشتراهل معاشرت هستیدیاخلوت گزینی؟اینکه چه چیزهایی شماراعصبانی میکندودچارخشم میشوید؟چه چیزهایی میتواندباعث حال خوب شمابشود؟اینکه آیامیتوانیدباقی پول خودراازراننده تاکسی بگیرید؟آیاقدرت نه گفتن رادارید؟وبسیاری موارددیگر...
شرط آگاهی به این مواردایجادتغییراست.واداشتن خویشتن به نگریستن به خود،اولین قدم جهت آشنایی باخود،درنظرگرفتن جنبه های مثبت ومنفی است.
برخی افرادتمایل به انجام این کارنیستند.چون فکرمیکنندوقتشان بهدرمیرودیابرایشان خوشایندنیست که بداننددیگران چگونه آنهاراارزیابی میکنند.مواجهه بادنیای واقعی خود،کارسختی است که برای تبدیل شدن به یک فردباکفایت کاملاضروری است.
اقراربه این واقعیت که ماچگونه آدمی هستیم این امکان رابه مامیدهدتامسولیت رشدفردی وتقدیروسرنوشت خودرابدست بگیریم.
اگرپختگی رابه سفری طولانی تشبیه کنیم،خوداگاهی شبیه نقشه ی راهی است که به ماکمک می کندسریع تربه مقصدپختگی برسیم.وبه ماامکان شناسایی هیجانهای خوب وبدرامیدهدتابتوانیم درموقعیتهای مختلف به ارزیابی خودمان بپردازیم.
ویژگی خودارزشمندی(عزت نفس)واعتمادبنفس دوویژگی مهم هستندکه اگرفردبه اندازه ی کافی به خودآگاهی بپردازدبه آنهادست خواهدیافت.
نکته ی آخر:
بهترین روش برای قوی کردن خودآگاهی آن است که بادبگیریم ازنقاط قوت وتوانایهای خوداستفاده کرده ونقاط ضعفمان رابهبوددهیم.
برای اینکه بهتربتوانیم به مهارت های زندگی دست بیایم بهتراست مطالب به طورپیوسته دنبال شود.
#تاب آوری
#سلامت_روان
#خودمراقبتی
۱. داشتن روابط بین فردی مثبت با اعضای خانواده و دوستان به ما کمک میکند راحتتر از بحران ها و شرایط سخت عبور کنیم.
۲. بحران ها و مسائل را قابل حل یا قابل پذیرش در نظر بگیریم. وقایع و رخدادهای ناگوار زندگی اجتناب ناپذیر هستن و ما توانایی جلوگیری از وقوع آنها را نداریم اما می توانیم تفسیر خودمان را نسبت به وقایع تغییر بدهیم. تا بتوانیم قدم های موثر برای حل مسائل یا پذیرش مسائل غیر قابل تغییر برداریم.
۳. هدف گذاری. یکی از شاخص های مهم تاب آوری داشتن هدف در زندگی هست افرد هدفمند جهت گیری مشخصی برای زندگی خود دارند که برای رسیدن به آن تلاش می کنند.
۴. جرات مندی و توانایی اقدام های قاطعانه در شرایط نامطلوب برای حل مسائل یکی از شاخص های تاب آوری است.
۵. داشتن دیدگاه مثبت نسبت به خود و باور به توانانمندی های خود باعث افزایش تاب آوری و حل موفقیت آمیز مسائل میشود.
۶. خود مراقبتی شامل شناخت هیجان ها و اعتبار دادن به آنها،توجه به نیاز های فردی،اختصاص دادن زمان برای خود، کوشش برای حفظ سلامت جسمانی و ... باعث افزایش تاب آوری افراد میشود.