برخی باورهای نادرست درباره خودکشی وجود دارد که موجب می‌شود افراد موثر اعم از خانواده و یا مشاوران به موقع اقدامات لازم را انجام ندهند و خطر اقدام به خودکشی بالا رفته که عبارت است از:
۱-صحبت درباره خودکشی برای جلب توجه و محبت اطرافیان و فقط نمایشی است!!
۲-صحبت درباره خودکشی ،نوعی تخلیه هیجانی است و خطر اقدام به آن را کاهش می‌دهد!!
۳-آدم عاقل خودکشی نمی‌کند، کسی که دیوانه شده است اقدام به خودکشی می‌کند!!
۴-اگر کسی تصمیم به خودکشی گرفته است ، هیچ چیزی مانع او نمی ‌شود.
۵-صحبت در مورد خودکشی ممکن است به کسی ایده خودکشی را بدهد.
۶-افراد ی که خودکشی می کنند افراد ی هستند که تما یلی به کمک گرفتن ندارند!!
۷-خودکشی ارثی و خانوادگی است!!
۸-خودکشی اقدامی تکانشی و غیرقابل پیش‌بینی است و بدون هشدار قبلی اتفاق می‌افتد!!
۹-فردی که دچار رنج است می‌تواند به زندگی خود خاتمه دهد!!
۱۰-فردی که قصد خوکشی دارد، در صورت خودکشی فقط به خودش آسیب می‌زند و برای دیگران خطری ندارد!!
۱۱-هر فردی که فکر خودکشی دارد، بایستی بستری شود!!
۱۲-دارودرمانی برای مدیریت بحران خودکشی کافی است!!
۱۳-تنها افرا د افسرده خودکشی می‌کنند!!
۱۴-اگر فردی در خودکشی تردید دارد، جای نگرانی نیست!!
۱۵-افرادی که تهدید به خودکشی می‌کنند فقط به دنبال جلب توجّه هستند!! کسانی که واقعا می‌خواهند خودکشی کنند، فقط آن را انجام می‌دهند!!
۱۶-کسی که باهوش و موفق است هرگز خودکشی نمی‌کند!!
۱۷-ارزیابی خودکشی و سوال در مورد آن موجب می شود افراد به فکر این کار بیفتند!!
۱۸-هنگامی که کسی یک بار اقدام به خودکشی کرد ، دوباره این کار را انجام نمی ‌ دهد!!
۱۹-ژست خودکشی را نباید جدي گرفت!!

خودکشی در تمامی سنین و به صورت‌ های مختلف اتفاق می افتد و حتی در کودکان کمتر از ده سال و سالمندان بیشتر از ۹۰ سال نیز  مشاهده می‌شود  اما خودکشی بطور معناداری در دو گروه سنی نوجوانی، ۱۵-۲۵ ساله و کهنسالی،بیش از ۶۵ سال شایع تر است. 

خودکشی در سنین ۱۴ تا ۲۵ سالگی از دومین عامل مرگ و میر در بین هر دو جنس محسوب می‌شود.

این آمار در نقاط و کشورهای مختلف از جمله کشور ما و همینطور در دختران و پسران و زنان و مردان،معنادار است.

در نظریه دایانا بامیریند (DIANA BAUMRIND) بر اساس میزان اعمال سه مولفه زیر چهار سبک فرزند پروری وجود دارد:

پذیرش و تشویق

کنترل و نظارت

استقلال دادن

سبک فرزندپروری مستبدانه: پذیرش و تشویق و استقلال دادن بسیار پایین است. کنترل و نظارت بسیار بالا و شدید است

سبک فرزند پروری سهل گیرانه: استقلال دادن و پذیرش و تشویق بالا است . کنترل و نظارت بسیار پایین است

سبک فرزند پروری بی تفاوت : هیچ کدام از مولفه های مذکور به اندازه کافی وجود ندارد.

سبک فرزند پروری مقتدرانه : تمامی مولفه های مذکور به اندازه و بصورت مناسب وجود دارد. این سبک بهترین و مناسبترین سبک فرزند پروری میباشد. این نوع والدین در عین حال که دستاوردهای فرزندانشان را مورد تشویق قرار داه و به آنها استقلال عمل کافی را میدهند ، نظارت و پیگیری لازم را هم در مورد فرزندانشان دارند.

کلافه شدم؛ هی خواستگار میاد و میره و هیچ کدوم به دلم نمیشینه. خودم که خسته شدم هیچ، خانواده‌م هم دیگه از دستم کلافه شدن. دخترای فامیل همه عروس شدن و من فقط هی سنم داره میره بالاتر؛ تو فامیل هر کی میرسه بهم یه تیکه‌ای میندازه. خیلی ناراحت میشم ولی خب چیکار کنم اون کسی که من میخوام تا حالا نبوده؛ یا قدشون کوتاهه یا کچلن یا قیافه‌شون بی ریخته و چاقن یا تحصیلات ندارن یا خونه و ماشین ندارن. به نظر خودم من تقریبا همه چی تمومم دلم میخواد یه کسی بیاد که به من بخوره و همه چی داشته باشه. قدش باید ۱۸۵ سانت باشه، خوش‌تیپ و قیافه باشه، رنگ چشمش قشنگ باشه، مو رو که حتما باید داشته باشه. یه جوری باشه که به دلم بشینه، باید در همون نگاه اول عاشقش بشم.

آن‌چه خواندید قسمتی از صحبت‌های ندا خانم بود که برای مشاوره پیش از ازدواج به بنده مراجعه کردند. به نظر شما ملاک‌های این خانم برای انتخاب همسر آینده‌اش درست و عقلانی است؟ آیا همه‌ی شروط و بایدهای گفته شده برای داشتن یک ازدواج موفق لازم است؟
یکی از عواملی که مانع ازدواج می‌شود؛ باورها و افکار غلطی‌ست که افراد در مورد شریک و زندگی آینده خود، در ذهن و خیال‌شان ساخته‌اند و باعث شده این موارد از اولویت‌های ازدواج‌شان قرار گیرد. چنین ملاک‌هایی بنوعی باعث می‌شود فرد فرصت‌های ازدواجش را از دست بدهد. وقتی دخترخانم یا آقاپسر آن‌چه را در تصور و خیال خود ساخته‌، در واقعیت پیدا نمی‌کند؛ باز هم منتظر می‌ماند تا همسر رویاهایش پیدا شود. و این عاملی می‌شود برای بالا رفتن سن و مجرد ماندن. این همسر همه چیز تمام و فانتزی باید از هر لحاظ مثل قیافه و مو، قد، تحصیلات و غیره کامل باشد. در صورتی که بندرت همه‌ی این موارد در یک نفر جمع می‌شود. ایده‌آل‌گرایی در مورد انتخاب همسر، فرد را دچار باورهایی دور از عقل و خیالاتی ساختگی می‌کند که شاید هیچ وقت نتواند مشابه‌ همسر خیالی‌اش را در عالم بیرون پیدا کند و در نهایت باعث شود تا آخر عمر ازدواج نکند. می‌توانیم بگوییم هیچ کس کامل مطلق نیست‌. ممکن است شخصی با این‌که اخلاق، ایمان و وضع مالی خوبی دارد؛ اما موهای سرش ریخته و آنقدر هم قدبلند نیست. نمی‌توان گفت این مورد که ملاک‌های مهم‌تر و عقلانی مثل اخلاق خوب و ایمان و... را دارد، فقط به خاطر ظاهرش مناسب ازدواج نیست. چون ظاهر شریک زندگی بعد از مدتی برای همسرش عادی می‌شود. ولی اگر فردی در عین حالی که بقیه‌ی موارد مثل ظاهر و تحصیلات و... را دارد ولی آدم عصبی و پرخاشگری‌‌ باشد، این خصوصیت اخلاقی منفی نه تنها عادی نمی‌شود؛ بلکه باعث ایجاد مسائل و مشکلات متعددی در زندگی مشترک خواهد شد. بنابر این برای داشتن ازدواج خوب و آرامش باید ملاک‌های اولیه ازدواج، منطقی و معقول باشد. اگر شما هم مانند مراجعی که گذشت، کامل‌‌خواه هستید و به خاطر این کمال‌گرایی هنوز نتوانسته‌اید همسر‌تان را انتخاب کنید؛ در ملاک‌ و معیارهای خود تجدید نظر کنید. و برای این‌که بتوانید عاقلانه و راحت تصمیم بگیرید و ازدواج موفق داشته باشید؛ حتما از مشاور‌ و روانشناس مورد اعتماد و جلسات مشاوره‌ی پیش از ازدواج کمک بگیرید.
#مشاوره_پیش_از_ازدواج
#همسر_رویایی
#ملاک_و_معیارهای_ازدواج
#ازدواج_موفق
#مشاور_روانشناسی
#کمال_گرایی

مهارتهای پایه به مهارتهای فردی برمیگردد. اگر فرد این مهارتها را بلد نباشد نمیتواند در خانواده کارکرد درست داشته باشد یا کارکرد خانواده را خراب میکند.

خانواده ترکیبی از 4 پایه میباشد، پدر یا نقش پدری مادر یا نقش مادری و رابطه و صمیمیتی (هرکدام مولفه جدا) که بین اعضای خانواده وجود دارد. هرکدام از این پایه‌ها مهارت‌های مخصوص به خودش را دارد. 

افراد در حایگاه‌ها و نقش‌هایی که ایفا می‌کنند باید بدانند که چگونه می‌توانند بهترین کارکرد را داشته باشند که با آموزش مهارت‌های ارتباطی این مهم امکان‌پذیر می‌شود. 

خانواده سیستم است، نقش مهم است، تداخل یا ابهام نقش یا مرزهای گسسته و بسیار منعطف را باید مشخص کنیم، باید بدانیم که در سیستم حرکت یک جز میتواند حرکت کل سیستم را تحت تاثیر قرار دهد.

برای آشنایی با این مهم یک تقسیم‌بندی از مهارت‌ها رو در ادامه می‌آورم

تقسیم بندی از مهارت ها که باید خانواده آموزش ببیند

  1. مهارتهای ریز ( Micro Skills)
  2. 2) مهارتهای بزرگ (Macro Skills) Skill یعنی جایی که عمل باشد، دانش کافی نیست.

مهارتهای ریز Micro Skills:

مهارتهای ریز گاهی از طریق سوال، فیدبک و تذکر و مواجه کردن آموزش داده و درست میشوند.

مثل

الف) تماس چشمی (Eye Contact): آیا پیامم را از طریق نگاهم میتوانم منتقل کنم؟

ب) Insight داشتن

ج) موقعیت شناس بودن، افراد موقعیت شناس نیستند که لازمه ش ذهن اگاهی است، مثلاً اینجایی که اومدین میدونین کجاست و برای چی آمدین؟

مهارتهای بزرگ

یکی از مثال های مهارتهای بزرگ

مهارت گوش کردن

یکی از مشکلات اصلی در خانواده ها این است که گوشهایشان برای هم انسداد دارد و حرف همدیگه را گوش نمیکنند.

اتصال به اینترنت قطع شده است