نشانههایی از اعتیاد که میتوانند آیندهی ازدواج را به خطر بیندازند
یکی از مهمترین مراحل پیش از ازدواج، شناخت دقیق و آگاهانهی طرف مقابل است.
اعتیاد، چه در مراحل اولیه و چه در سطح پیشرفته، میتواند تأثیرات مخربی بر زندگی مشترک داشته باشد. برخی از نشانههایی که میتوانند زنگ خطر وابستگی به مواد را به صدا درآورند، عبارتاند از:
✔️ تغییرات ناگهانی در رفتار و خلقوخو (رای و براون، ۲۰۱۷): اگر فردی نوسانات خلقی شدید دارد، گاهی بیشازحد پرانرژی و گاهی بیحال و افسرده است، ممکن است این تغییرات ناشی از مصرف مواد باشد.
✔️ پنهانکاری و دروغگویی (اسمیت و همکاران، ۲۰۱۹): افرادی که وابستگی به مواد دارند، معمولاً در مورد کارهای روزمره، برنامهها و دوستانشان پنهانکاری میکنند.
✔️ مشکلات مالی بدون توضیح منطقی (ناش و وایت، ۲۰۲۰): خرجهای بیحساب، قرضهای مداوم و ناتوانی در مدیریت مالی میتواند نشانهی اعتیاد باشد، زیرا افراد وابسته به مواد، بخش زیادی از درآمد خود را صرف تهیهی مواد میکنند.
✔️ مشکلات شغلی و تحصیلی (گودوین، ۲۰۱۸): اگر فردی بهطور مداوم شغل خود را از دست میدهد، در تحصیل ناموفق است یا تعهد کاری ندارد، این امر میتواند ناشی از اعتیاد باشد.
✔️ تغییرات ظاهری و بهداشتی (جانسون، ۲۰۱۶): کاهش وزن شدید، قرمزی چشمها، بهداشت فردی ضعیف و بیتفاوتی نسبت به ظاهر میتواند نشانهای از مصرف مواد باشد.
ازدواج تصمیمی است که بر تمام ابعاد زندگی تأثیر میگذارد. آگاهی از این نشانهها میتواند شما را از تصمیمات نادرست دور کند و زمینهی یک زندگی سالم و پایدار را فراهم کند. 🔍 اگر در مرحلهی آشنایی هستید، دقت و تحقیق را فراموش نکنید. آگاهی، کلید یک ازدواج موفق است.#اعتیاد
در طی جلسه مشاوره، خانم میخواست چیزی را بگوید ولی در گفتنش تردید داشت، جلسه را پیش بردم و از همسرش خواستم چند دقیقهای ما را تنها بگذارد. از خانم پرسیدم آیا مسئلهای شما را ناراحت و نگران کرده؟ پاسخ داد: عصبی بودن شوهرم؛ زودجوش میاره و سریع سر هر مسئلهای عصبانی میشه و خودزنی میکنه و فحشهای بد و زشتی هم نثار من و بچههام میکنه. در حالت عادی خیلی خوب و مهربونه ولی وقتی عصبانی میشه قابل تحمل نیست. من میترسم با این خشم بلایی سر خودش و بقیه بیاره. پسرم هم انگار از باباش یاد گرفته با خواهراش همین رفتارا رو داره و این من رو نگران تر کرده....
آیا شما هم در موقعیت های خاصی از زندگی دچار خشم و عصبانیت شدید؟
خشم از جمله هیجاناتی ست که می تواند آسیب های جبران ناپذیری را برای خود شخص و اطرافیانش ایجاد کند. وقتی انسان دچار این هیجان شود و نتواند آن را کنترل کند عملکردش دچار اختلال شده و ناخودآگاه دست به کاری می زند که ممکن است صدمات سنگین و جبران ناپذیری در پی داشته باشد. پس باید این هیجان را کنترل کنیم.
برای کنترل خشم و عصبانیت:
قبل از هر اقدامی شما باید بخواهید و تصمیم بگیرید که خود را تغییر دهید.
تصمیم خود را یادداشت کنید و به خودتان قول دهید که میخواهید ازین به بعد عصبانیتتان را کنترل کنید.
اگر برای تان ممکن است، سعی کنید موقعیتی که باعث ایجاد هیجان مذکور در شما شده را ترک کنید.
سعی کنید عکس العملی از خود نشان ندهید؛ لحظهای چشم خود را ببندید و قولی که به خودتان دادهاید را یادآوری کنید.
سکوت کنید.
چند مرتبه نفس عمیق بکشید تا بدن به حالت آرام خود برگردد و آرامش تان حفظ شود.
اگر امکانش بود، سعی کنید تغییر حالت بدهید. برای مثال اگر ایستاده اید بنشینید. یا نشسته اید بخوابید و نفس عمیق بکشید و یا از نشسته به ایستاده تغییر حالت داده و برای چند دقیقه قدم زده و سعی کنید پشت سر هم نفس عمیق بکشید.
می توانید برای آرام کردن بدن، همراه نفس کشیدن عمیق از حرکات شل کردن عضلات استفاده کنید.
حواس تان را از موقعیت پرت کنید.
ذکر و نام خدا را بگویید. صلوات بفرستید و بر ذکر و معنی آن تمرکز کنید تا ذهن شما از آشفتگی خلاص شود.
برای چند دقیقه با کار دیگری خودتان را مشغول کنید.
وقتی توانستید خشم خود را کنترل کنید، با حفظ آرامشتان می توانید به موقعیتی که در آن هستید مسلط شوید و با صحبت و راه حل عقلانی موقعیت را کنترل و برای مسئله راه حل پیدا کرده و آن را حل کنید.
آیا رابطهی عاشقانهی سالمی دارید؟
برای تأمل در رابطهی عاطفیتان و سنجش آن، به این ۱۱ سؤال پاسخ بدهید:
📌۱. کنار او چه احساسی دارم؟ قبل و بعداز زمانی که کنار او سپری میکنم، چه احساسی دارم؟
📌۲. کدام ویژگیهای او را دوست دارم؟ کدام ویژگیهای او را دوست ندارم یا به نظرم ممکن است بعدها موجب اختلاف یا قطعرابطهمان شود؟
📌۳. آیا راستگو و معتمد بوده و از ثبات فکری و هیجانی برخوردار است (رفتارش پیشبینیپذیر و حرف و عملش یکی است)؟ آیا دروغگو، غیرقابلاعتماد و دمدمیمزاج است و رفتار و احساسش مدام تغییر میکند (پیشبینیناپذیر است وحرف و عملش یکی نیست)؟
📌۴. آیا من و او با هم همدلی میکنیم و آنقدر به هم اعتماد داریم که راحت از افکار و احساساتمان حرف بزنیم؟ یعنی آیا او متوجه احساساتم هست و آنها را درک میکند؟
📌۵. آیا او به خواستههایم توجه میکند و به حریم و مرزهایم احترام میگذارد؟
📌۶. آیا خواستههایش را واضح بیان میکند؟
📌۷. آیا او از تأثیر رفتار و احساساتش در روابط آگاه است و با پذیرش نقش و مسئولیتش در رابطه، برای بهبود آن تلاش میکند؟
📌۸. آیا خواستههای مشترک داریم و ارزشهایمان همسو هستند؟
📌۹. آیا درحالحاضر به این رابطه تمایل دارم و از هر لحاظ آمادهی این ارتباطم؟
📌۱۰. آیا رابطهی ما سالم است (احترام، اعتماد، صداقت و... در آن وجود دارد) و آیا از وضعیت فعلی این ارتباط آنقدر رضایت دارم که بخواهم به همین رویه ادامه دهم؟
📌۱۱. کدام جنبههای ارتباطمان را باید تغییر دهم تا رابطهای سالم و رضایتبخش را تجربه کنم که مشتاق به ادامهی آن باشم؟
طبیعی است که پاسختان به برخی سؤالها، دلسرد و ناراحتتان کند. بهتر است به آنها به چشم فرصت یا نقطهی شروعی برای شناسایی و شفافسازی تغییرات لازم برای رابطهتان نگاه کنید.
آگاهی از کاستیها، شما را به یافتن راهکاری مؤثر ترغیب میکند؛ مثلاً هر دو تلاش کنید تا الگوهای رفتار و تعامل فعلیتان را تغییر دهید یا خودتان بهتنهایی سراغ تجربههای جدیدی بروید که سلامت روان و حس رضایتتان را بهبود ببخشید.
اختلالات جدید برخواسته از تکنولوژیهای جدید
حضور گسترده تکنولوژی در زندگی همه ما، موجب شده تا با شرایط کاملاً جدیدی مواجه شویم. شرایطی که تاکنون سابقه نداشته است. عرصه دیجیتالی به طور کامل با همه جنبههای زیستی ما ترکیب شده و تحول بزرگی را ایجاد کرده که از آن تحت عنوان انقلاب بیودیجیتال (Bio-Digital Revolution) یاد میشود. این تحول بزرگ برای نسل جدید پیچیدهتر است و کودکان و نوجوانان را بیشتر از بزرگسالان با پیچیدگی مواجه میکند. در نتیجه در دوران کنونی یکی از نکاتی که والدین میبایست به آن توجه کنند «تربیت دیجیتالی» است. یعنی امروز تربیت کودک یا نوجوان مانند گذشته نیست و مهارتهای لازم برای مدیریت استفاده و مواجه کودکان با تکنولوژی، یکی از مسایل جدیدی است که والدین امروزی باید در زمینه آن آموزش ببینند.
اولین نکتهای که باید بدانیم این است که تکنولوژیهای جدید منجر به شکل گیری اختلالات جدید نیز شدهاند. در ادامه این اختلالات را مرور میکنیم.
اعتیاد به اینترنت:
الگوی مداوم و کنترلنشده استفاده از اینترنت که طی آن افراد زمان قابل توجهی را صرف فعالیتهای آنلاین میکنند و منجر به اختلال جدی در عملکرد فردی، خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی یا شغلی میشود. این افراد علائمی مانند اضطراب، تحریکپذیری و ... را در صورت دسترسی نداشتن به اینترنت تجربه میکنند.
خستگی دیجیتال:
احساس فرسودگی، کاهش تمرکز و بیحوصلگی ناشی از مواجهه بیش از حد و مداوم با حجم بالای اطلاعات و وسایل دیجیتال.
سندروم اردک:
انتشار تصاویر و محتوای شاد و ایدهآل در فضای مجازی که با واقعیت زندگی فرد تطابق ندارد. به این دلیل به آن سندروم اردک گفته میشود چون اردک وقتی روی آب در حال حرکت است، به نظر آرام و بیحرکت میآید. اما در واقع پاهای اردک به شدت در حال فعالیت هستند و چون زیر آب هستند دیده نمیشوند.
سلفیتیس:
تمایل افراطی و گاهی احساس اجبار به گرفتن عکس سلفی که میتواند نشاندهنده نگرانی بیش از حد نسبت به ظاهر و یا با هدف جلب توجه باشد.
موبوفوبیا:
اضطراب شدید ناشی از دسترسی نداشتن به تلفن همراه، به دلیل ترس از قطع ارتباط با دیگران، از دست دادن اطلاعات یا احساس ناامنی. درباره این اختلال گاهی واژه نوموفوبیا نیز به کار میرود.
سندروم گوشی خیالی:
تجربه توهمی لرزش یا زنگ خوردن گوشی در حالی که چنین اتفاقی رخ نداده است.
فابینگ:
بیتوجهی عمدی به افراد حاضر در محیط و تمرکز بیش از حد بر صفحه نمایش گوشی.
سایبرکندریا:
وسواس جستجوی مداوم علائم بیماری در اینترنت و نگرانی غیرمنطقی از مبتلا شدن به بیماری.
سندرم چشم کامپیوتری:
مجموعه علائم چشمی مانند خشکی، خستگی، تاری دید و سردرد ناشی از نگاه کردن طولانیمدت به صفحههای دیجیتال.
سندروم صفحات الکترونیک:
وابستگی شدید و استفاده مداوم کودکان از دستگاههای دیجیتال مانند تبلت و تلویزیون که میتواند بر رشد شناختی، اجتماعی و حرکتی آنها تأثیر منفی بگذارد.
اختلال بازی اینترنتی:
الگوی رفتاری تکرارشونده و کنترلنشده در استفاده از بازیهای دیجیتال که بر سایر فعالیتهای زندگی اولویت پیدا میکند و منجر به مشکلات گوناگون میشود.
ارتباط فناوری با اختلال بدشکلی بدن:
نگرانی وسواسی از نقایص خیالی در ظاهر و بدن که ممکن است با مقایسه مداوم تصاویر شخصی با عکسهای ویرایششده دیگران در فضای مجازی تشدید شود. اختلال بدشکلی بدن در گذشته نیز وجود داشته است اما بعد از شیوع گسترده فضای مجازی، آمار آن به شدت افزایش یافته است.
فومو:
ترس از دست دادن یا نگرانی از جا ماندن از دیگران. به این معنی که تصور میکنیم وقتی گروهی از مردم به سمت انجام کاری گرایش پیدا میکنند، ما هم حتماً باید آن کار را انجام دهیم در غیر این صورت از بقیه جا میمانیم.
اینها مهمترین اختلالاتی هستند که تاکنون شناسایی شده و به دلیل همهگیری تکنولوژیهای جدید شکل گرفتهاند. مسایل دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال در یک تحقیق روشن شد که استفاده زیاد از تیکتاک باعث افزایش تیک عصبی در نوجوانان میشود. همچنین تحقیقات متعدد نشان دادهاند که استفاده زیاد از رسانههای اجتماعی، افسردگی و اضطراب و احساس تنهایی را افزایش میدهد. در فیلم سینمایی «بارکد» یکی از شخصیتهای فیلم، هر روز زمان زیادی را در فیسبوک میگذراند. به همین دلیل دوستش به او میگوید:
" تو چقدر بیکاری که مدام در فیسبوکی...! "
اما پاسخ او جالب است. در جواب دوستش میگوید:
" کسی که مدام در فیسبوکه، بیکار نیست... تنهاست. "
نکته مهمی در این چند جمله وجود دارد. بسیاری از افراد برای فرار از تنهایی به رسانههای اجتماعی پناه میبرند به خیال این که با ارتباط بیشتر با افراد مختلف بتوانند بر تنهایی خود غلبه کنند. اما همانطور که اشاره شد تحقیقات مختلف ثابت کردهاند که استفاده زیاد از رسانههای اجتماعی، احساس تنهایی را افزایش میدهد. یعنی ممکن است فردی برای فرار از تنهایی خود به استفاده مداوم از رسانههای اجتماعی روی بیاورد اما خبر ندارد که این کار، روش مناسبی برای حل مشکل احساس تنهایی او نیست. بلکه حتی این مشکل را تشدید میکند.
در تحقیقات دیگر روشن شده است که افزایش آمار بیشفعالی در سالهای اخیر به دلیل فیلمها و بازیهای رایانهای سریع و به طور کلی محتواهای رسانهای سریع است. آمار بیشفعالی در چند دهه اخیر نسبت به گذشته افزایش قابل توجهی داشته است. همچنین تحقیقات مختلف و متعدد، اینستاگرام را به عنوان «مضرترین رسانه اجتماعی برای سلامت روان» عنوان کردهاند. در یک مصاحبه از ایلان ماسک این سؤال پرسیده میشود که چرا از اینستاگرام خارج شدید و دیگر در آن فعالیتی ندارید؟ پاسخ او این بود:
" من خیلی نگرانم چون اینستاگرام در حقیقت باعث ناراحتی و افسردگی بیشتر میشود، نه اینکه آن را کاهش دهد. اینگونه به نظر میرسد که همه در حال خوشگذرانی هستند و همه بهتر از چیزی که هستند به نظر میآیند. در نتیجه با خود میگویی همه خوشبختاند و زندگی خوبی دارند. این موجب مقایسه میشود. بهنظر من این باعث افسردگی است. "
حرف او صحیح است و در تحقیقات علمی نیز تأثیر اینستاگرام بر افزایش افسردگی اثبات شده است.
راه حل: کنترل درونی
وقتی متوجه آثار مخرب تکنولوژیهای جدید بر سلامت روان میشویم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد این است که راه حل چیست؟ چه باید بکنیم؟ آیا باید همه این وسایل را از زندگی خود حذف کنیم؟ اصلاً این کار شدنی است؟ آیا باید مدام خود و دیگران را کنترل کنیم؟ یعنی پدر و مادر باید مدام کودک خود را کنترل کنند؟ یا دولت باید همه تکنولوژیهای جدید را تحت کنترل خود در بیاورد؟
در شرایطی که تکنولوژیهای جدید، رسانههای اجتماعی و همچنین هنر، اوضاع را بهقدری آشفته و شلوغ کردهاند که هیچ راهی برای اعمال کنترل بیرونی در راستای ساماندهی به محتواهای تولید شده وجود ندارد، تنها راه مواجهه با چنین شرایطی «کنترل درونی» است. یعنی در دوران کنونی نه دولتها میتوانند با کنترل بیرونی مانع از این شوند که مردم با محتوای نامناسب مواجه شوند و نه والدین میتوانند فرزندان خود را کنترل کنند. تنها راه موجود این است که «کنترل درونی» را در خود و دیگران ارتقا دهیم. یعنی به مرحلهای برسیم که هر انسانی خود بتواند گوش، چشم و ذهن خود را بهگونهای مدیریت کند که به سمت محتوای مخرب حتی نزدیک نشود. اما سؤال اساسی اینجاست که کنترل درونی چگونه محقق میشود؟ پاسخ این سؤال «آگاهی» است. یعنی افزایش آگاهی است که منجر میشود انسان، خودبهخود تمایل به مسیر صحیح پیدا کند و نیازی به کنترل از بیرون توسط دیگران نداشته باشد. آگاهی موجب میشود به جای اینکه تکنولوژی بر ما تسلط پیدا کند و ما را با خود به هر سمتی که میخواهد بکشد، ما بر تکنولوژی مسلط شویم و از آن بهره ببریم.
توجه به این نکته لازم است که کنترل بیرونی برای کودکان در سنین خیلی کم مفید و حتی لازم است. یعنی نتیجهبخش است. اما در افراد جوان و بزرگسال نتیجه کمی دارد. حتی در مواردی نتیجه آن معکوس است. بنابراین درباره مراحل مختلف رشد کودکان و نوجوانان میتوان گفت که 3 مرحله را باید طی کرد:
این که دقیقاً هر مرحله مربوط به چه سنی است پاسخ روشنی ندارد. چرا که در روانشناسی تأکید بر سن عقلی است و نه سن تقویمی. سن عقلی در افراد مختلف متفاوت است و این که چه موقع دیگر کنترل بیرونی بر فرزند ما تأثیر ندارد و باید به سراغ کنترل درونی برویم، چیزی است که والدین با تجربه و با شناختی که از فرزند خود دارند میتوانند زمان آن را تشخیص دهند.
نکته مهم دیگر این است که رسیدن به آگاهی برای محقق کردن کنترل درونی در بلندمدت به دست میآید. یعنی چیزی نیست که بتوان در کوتاهمدت به آن رسید. هر هدفی ارزشمندتر باشد، رسیدن به آن سختتر است. هر چیزی که آسان به دست میآید، به احتمال زیاد چیز ارزشمندی نیست. به خصوص که همیشه برای هر هدف و مفهوم ارزشمندی، نسخههای فیک بسیار زیادی وجود دارد. یک راه مفید برای تشخیص نسخه فیک از نسخه اصل این است که نسخههای فیک آسان به دست میآیند اما نسخههای اصل با زحمت و تلاش فراوان. اگر ما به دنبال این هستیم که با کنترل بیرونی، به سرعت و شبیه به زدن یک دکمه همه چیز را تحت کنترل خود در بیاوریم و همه مشکلات را حل کنیم، پس راه آسان را که همان نسخه فیک است انتخاب کردهایم. رسیدن به آگاهی برای محقق کردن کنترل درونی، هدفی بسیار ارزشمند و مهم است و تحقق آن نیازمند آموزش بسیار و اختصاص وقت است.
نکنه دیگر آن که دلیل ناکارآمدی و گاهی نتیجه معکوس کنترل بیرونی این است که اِعمال کنترل بیرونی برای افراد بزرگسال، خلاف کرامت و شخصیت انسان است. شخصیت هر انسانی در این سنین نمیپذیرد که کسی بخواهد بر او چنین کنترلی اعمال کند. خانم نسبتاً جوانی برای مشاوره مراجعه کرده بود و از استفاده نادرست همسر خود از اینستاگرام شکایت داشت. حرف او این بود که هر چه به شوهرم میگویم که کارهای تو دارد به زندگی ما لطمه میزند، او مانند بچهها لجبازی میکند و کارهایی که من دوست ندارم را بیشتر انجام میدهد. با بررسی بیشتر مشخص شد که شیوه مواجهه این خانم با شوهر خود از نوع کنترل بیرونی و همراه با بیاحترامی و تحقیر بوده است. در نتیجه تأثیرگذار نبوده و لجبازی همسر این خانم، برای جبران این بیاحترامی بوده است.
کودکان آنلاین، والدین آفلاین
وبسایت سازمان یونیسف مطلبی درباره محافظت از کودکان و نوجوانان در رسانههای اجتماعی منتشر کرده و طی مصاحبه با 3روانشناس، تلاش کرده راهکارهایی را درباره محافظت از نوجوانان در فضای مجازی ارائه کند. در ادامه، مهمترین راهکارهایی که در این مطلب آمده است را مرور میکنیم.
روانشناسی سایبری، ضرورت و نیاز امروز
روانشناسی سایبری یا سایبرسایکولوژی (Cyberpsychology) که گاهی اوقات بهعنوان روانشناسی دیجیتال نیز شناخته میشود، حوزهای از روانشناسی است که سعی دارد چگونگی تعامل انسانها با فناوری و اینترنت را درک کند. اینترنت، تعاملات اجتماعی ما و الگوهای ارتباطی و حتی هویتهای ما را متحول کرده است. روانشناسی سایبری 5 حوزه اصلی را مطالعه میکند:
مواردی که در این نوشته مورد بررسی قرار گرفت، لزوم توجه به مفاهیمی همچون تربیت دیجیتالی، روانشناسی سایبری، آفلاین نبودن والدین و اختصاص وقت برای آموزش و آگاهی بیشتر را برای ما اثبات میکند. این مفاهیم از مهمترین و فوریترین نکاتی است که در دوران کنونی به آنها نیاز داریم.